نگاره: اثرات بیماری و خانهنشینی و تمام شدن کتابی که میخوانیCube in a #cube#مکعب در مکعب#روبیک #rubik 18 مهر 1396 ۰ متن کامل »
نگاره: بوتههای انبوه تمشک، با دانههای سرخ و ملس که میشد ساعتها در میانشان گم شد، آسمانی آبی بر فراز دریاچهای مهآلود که نم نم ریز ریز بارانش از میان مه پوست صورت را نوازش میکرد و پاییز با برگهای زرد و خیس خورده، و بوی نمناکش که نفس را تازه میکرداینها را پشت سرگذاشتم و از میان در چوبی قدیمی گذشتم: باد میآمد و انگار کسی، وقتی، جایی، آوازی دلتنگ خوانده بود و در دستان باد رها کرده بود. دلم برای تو تنگ شده بود. #Raspberry #bushes with red and sour sweet fruits, you could get lost among them for hours, a blue sky above a foggy lake, with the #drizzle caressing your skin, and the #autumn with yellow and wet #leaves, and the #petrichor refreshing the breathI left all these behind and I passed the #old #wooden #door: the #wind blew, and it looked like sometime, somewhere, #someone had sung a #nostalgic song and surrendered that to the hands of the wind. I missed you!Photo by my dear friend @valisaghafi 15 مهر 1396 ۰ متن کامل »
نگاره: زمین از دل آبها برآمد و از دل زمین تالابهاو آسمان سراسر ابر و باران بود و بر آبها سراسر مه بودرعدی غرید و آذرخشی درخشید، مه کنار رفت، و پیش رویم، بر کرانه آبها، چشم در چشم من، تو ایستاده بودی…The #earth rose from #water, and from the earth the water rose.And all across the #sky there was #clouds and #rain, and all above the water it was #fogThe #thunder roared and the #lightning struck, the fog disappeared and before my eyes, on the water shore, you were standing… 15 مهر 1396 ۰ متن کامل »
نگاره: #مامانبزرگ ، دوشش را گرفت، ترگل ورگل شد، ماه شد، نشست روی مبل، سرش را تکیه داد، #تمام شد… 29 شهریور 1396 ۰ متن کامل »
نگاره: #یوزپلنگ ایرانی تنها، سایهبانی پیدا کرده بود، زیر آفتاب داغ تابستان.The alone #Asiatic #cheetah, had found a #sunshade under the #hot #summer #sunlight 28 شهریور 1396 ۰ متن کامل »
نگاره: گام سوم دورهی آموزشی داستاننویسی با عنوان «آفرینش جهان داستانی» برگزار میشود.آغاز دوره: یکشنبه ۲۶ شهریورماه ۱۳۹۶نامنویسی: ۰۹۳۷۲۳۲۰۷۶۵@khorshidraga 22 شهریور 1396 ۰ متن کامل »
نگاره: من انتهای صف بودم. پلیس فرودگاه گذرنامهها را با دقت چک میکرد و من تمرین میکردم مثل صاحب عکس توی پاسپورت لبخند بزنم…I was the last one one the #queue The airport police was checking the passport very carefully. I was trying to smile like the picture of my passport owner, and I was getting it down… 21 شهریور 1396 ۰ متن کامل »
نگاره: #گاسپار #پلنگ نر ایرانی باغ وحش لیسبون به قرنطینه باغ وحش تهران وارد شد 08 شهریور 1396 ۰ متن کامل »
نگاره: خیره و با دقت نگاهم میکرد اما آنچه از همه جذابتر (بامزهتر یا حتی بخوانید احمقانهتر) بود «تق» های به هم زدن نوکش بود تا من را بترساند! 26 مرداد 1396 ۰ متن کامل »
نگاره: بر سنگها و کوهها شادمانه گام زدیم، در سایهسار درختان نشستیم و به صدای نوازش آب بر سنگها گوش سپردیم. بر خطالراسها ایستادیم و دشتها را آن پایین نگریستیم، بر نقشها و دیوارهها دست کشیدیم و شکوه هزاران ساله را خیره ماندیم، از درهای کهنه گذشتیم و در شبهای سرخوش بهارنارنج و شیراز همپرسه شدیم، با تو نه تماشای قوس بلند پرواز پرندگانی که بر باد سوارند و نه رقص نورانی آب بر حفرههای آرام غارها خیال نبود، خیال نیست که آمدهای، نه، خیال نیست این که تو هستی!پ.ن.۱ تولدشپ.ن.۲ سنگنگاره پنج هزار ساله کورنگون در استان فارس یادگار پادشاهی ایلام 25 مرداد 1396 ۰ متن کامل »