میدوند خرامان و سرخوش، نفسزنان، از دشت به شیبِ تپه و از فرودِ تپه به دشت، سمکوبان بر علفزاران و یله در میانهی خاک و آفتاب. تپشِ تندِ دلی، دانهی عرقِ بر ابرو نشسته را میلرزانٙد و دٙم بر نمیآوٙرٙد: نه نگاهِ به کمین نشسته پشت دوربین و نه انگشتِ آرمیده بر ماشه
کلیکِ کوچک در همهی دشت طنین انداز میشود
#Gasping they #run happily, from the #plain upon the hill, and downhill to the plain, on the #hoof , free between the #soil and the sun.A #heart beat, shakes a #sweat #drop on a brow and without an exhale, neither the eye behind the visor, nor the finger on the #triggerA click resonates all over the place.