مسعود بُربُر Masoud Borbor

دکتر سید جواد طباطبایی، که به خاطر کتاب‌های زوال اندیشه سیاسی در ایران و مقدمه‌ای بر نظریه انحطاط ایران در میان اهل فن چهره‌ای شناخته شده است، نیاز به معرفی چندانی ندارد. او در سه دهه گذشته، چه در سالیانی که در ایران و در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به تدریس و پژوهش مشغول بود و چه در مدتی که ...

۱. تیک. تیک. تیک. تیک. خورشید خاموش می شود. تاریک، زاویه دید ناگهان نیم صفحه می چرخد طوری که دوربین دشت را از بالا ببیند. زنی با لباس نارنجی ِ براق وسط سیاهی ی دشت، با دامن ِ گشوده بر خاک، چونان خورشیدی آماده ی طلوع، تا هم اکنون نشسته مانده است. آرام، بلند می شود ، سکوت، مکث، آبستن ...

The Eve of the Birth of Mithra, the Sun God YALDA While the Christians all over the world are preparing themselves for celebrating Christmas, the Iranians in Iran and outside are getting ready to celebrate one of their most ancient celebrations, yalda.

نقل به مضمون: یک ایرانی اگر هواپیمایش سقوط نکند، جان سالم از حوادث رانندگی به در ببرد، آلودگی هوا زنده اش بگذارد و زلزله زیر آوار له اش نکند ، حتمآ از خوشحالی خواهد مرد www.masoudborbor.com(c)All Rights Reserved

منوچهر نوذری را ما جوانتر ها بیش از هر چیز به مسابقه ی هفته در یاد داریم و به صدای آقای ملون هر صبح جمعه در رادیو. قدیمیترها اما او را خیلی بیشتر از آن جهت به یاددارند که اولین کسی بود که در تلویزیون ایران مقابل دوربین رفت و اغلب یادشان هم هست که گفت تصویر من را در ...

شرق‌آنلاین: امام جمعه موقت تهران در خطبه‌های این هفته نماز جمعه بااشاره به سخنان مقام رهبری در جمع ائمه جمعه سراسر کشور درباره اینکه«باید فکر کرد و همه‌ ابعاد یک حرف را در نظر گرفت و بعد آن را مطرح کرد» از مسئولین قوای مقننه،‌مجریه و قضائیه خواست حساب شده حرف بزنند و بنا بر نصیحت امیرالمومنین خوب فکر کنندو ...

شعر سکوت کن را که شاید پیش از این دیده باشید، در نشریه خزه کار شده که پیشنهاد می کنم اینجا بخوانید و نظر دهید. www.masoudborbor.com(c)All Rights Reserved

بخوانید از خانم امیر ابراهیمی که توصیف رک و شیوایی از شرایط مان در مملکت مان است ( وبلاگ ایشان Second Self نام دارد که پیشنهاد می کنم مطالعه کنید)

www.masoudborbor.com(c)All Rights Reserved

« ببین. لای چشم هات بعضی وقت ها یک رودخانه سنگدلی انگار جاری می شود از این کنارها که نگاه م می کنی، دیده ای؟ نگویی دیوانه شده ام؟ اما وقتی یکی از ما دو تا مُرد من چشم هات را نمی گذارم دفن کنند. آن قدر نگه شان می دارم تا بتواند هدایت که نقاشی شان کند. بیچاره در ...