خانه > آرشیو نویسنده: مسعود بُربُر (برگه 102)

آرشیو نویسنده: مسعود بُربُر

Another Requiem

توضیح: با هک شدن بلاگ اسکای مدتی هست که پسورد بلاگ رسمی ام را ندارم بنابراین کلاً آن را منتقل می کنم به سایت رسمی ام وبلاگ جدید را اینجا بخوانید اما مطلب تازه بدون ویرایش پسرک نشسته تکیه داده به دیوار و با خرده سنگ های روی آسفالت بازی می کند. بر می دارد سنگ ها را کنار هم ...

متن کامل »

سایه نیمروز

پسرک نشسته تکیه داده به دیوار و با خرده سنگ های روی آسفالت بازی می کند. بر می دارد سنگ ها را و کنار هم جمع می کند. ریزتر ها را بیشتر نگاه می کند. هر از گاه خودش را بالا می کشد و صدای جابه جا شدن خودش را گوش می کند. آرام آرام کمرش سر می خورد پایین ...

متن کامل »

کافه نادری، شاید امسال روز تولدم

 زیاد هست که باید بنویسم و ننوشته م. تابستان م شروع شده و من تابستانی شده م، وجودی. زیاد هست که کافه نادری دیگر نیامده م، با گارسون های بامزه ش. پیرمردهای لبخند به لب، شیطان، بامزه و خنده دار. انقدر زیاد هست که ننوشته م که شاید ننویسم و حتمن هم که نمی نویسم همه را. سمفونی ی مردگان ...

متن کامل »

سکوت سم ضربه ها

آرام تر حیوان. نمی گذاری لمس کنم لحظه لحظه ی کوبش سم هات را بر کویر و آن چه هست و سقوط خورشید را پشت خار ها. خیابان ها را که بی خیال شدم برای این نبود که باز هی زمان لیز بخورد و برود. آرام. یاد او می پرد یکوقت اگر حواس م به…

متن کامل »

هرچه بادا

وا فریادا ز عشق وافریادا کارم به یکی طرفه نگار افتادا گر داد ِ من ِ شکسته دادا، دادا ورنه من و عشق، هر چه بادا بادا

متن کامل »

The Page Could Not Be Retrieved

موقعیت بغرنجی را در ذهن خود تصور کنید… چشمهایتان را ببندید و به بدترین چیز ممکن فکر کنید… تبریک میگم… شما توانستید چند ثانیه از زندگی مرا تجربه کنید! Special Thanks To L.A.

متن کامل »
رفتن به بالا