نگاره: چو ابر نعرهزنان شد ترانهاش نوروز،جهان دوباره جوان شد جوانهاش نوروزشکوفه خندهزنان شد چو پسته بر سر شاخدرخت جامهدران شد ترانهاش نوروزچو پلکِ خاک برآمد ز خوابِ سردِ زمینبهار شعلهکشان شد زبانهاش نوروزبخفت عربدهکش تندبادِ توفندهنسیم عطردمان شد دمانهاش نوروزچو بالِ بادخورکها نشست بر تنِ بادزمین دوباره روان شد به خانهاش نوروزهزار نرگسِ زرین چو سکه بر تنِ دشتعقابِ دشت، شهنشه، خزانهاش نوروززمین چو سبزقبا شد هوا چو قرقاولپَرَش چکاوک و سار آشیانهاش نوروزشکوفه سرخوش و لرزان از عشقبازیِ بادهَزار مست و غزلخوان چغانهاش نوروزخنک نسیمِ بهاری به لالهزار وزیدچمن چو موج خرامان تنانهاش نوروزدرشتخویْ زمستان ز رزمِ مردانه به بزمِ مهر بیامد، زنانهاش نوروزبه تارهای کشیده بر آسمانِ بهارخوشا کمانچهی باران کمانهاش نوروزبرقص و پای بکوبان غزل بخوان #بلبلبکوب و دست برقصان بهانهاش نوروز 01 فروردین 1395 ۰ متن کامل »
نگاره: اگر هنوز برای عزیزانتان عیدی نخریدهاید و نمیدانید چه بخرید این دو پیشنهاد و به ویژه ترکیبشان را از دست ندهید: ۱) کتاب بخرید. اگر هم نمیدانید چه کتابی بخرید، همینها که توی عکس میبینید خوبند، شک نکنید، اگر پول کتاب خریدن ندارید بیایید همینها را از من و لادن عیدی بگیرید ۲) رزرو یک روز اقامت در اتاق کرسی خانه روحانی برزک را عیدی بدهید تا مخاطب خاصتان بلمد زیر کرسی و کتابهای بند اول را بخواند کیفور از پسزمینهای که از پنجره پیداست: کوه و آسمان آبی و ابر سفید و شکوفهها و درختان 26 اسفند 1394 ۰ متن کامل »