نویسنده: مسعود بُربُر زمان مطالعه: ۱۳ دقیقه (این مطلب نخست در شوروم منتشر شده است) «دیشب تا صبح با میخاییل جنگودعوا داشتیم که دو خط متقاطع که به هم نزدیک و نزدیکتر میشوند، از کجا دیگر به هم رسیدهاند. بولگاکف میگفت غیر از ضخامت خطوط، ابعاد بدن خودمان هم مهم است.» این خواب را، زمستان دو سال پیش، شبی دیدم ...
متن کامل »آرشیو دسته ی : نوشتار
اشتراک در خبرنامهبر ویرانههای خدایان
«بر ویرانههای خدایان» از اولین جمله پتکش را میکوبد و با هر جمله ضرباتش فرود میآید؛ حس حضور در مکانهای داستانش ــاز تالارها و چاههای سنگی گرفته تا بازار روز و نیزارهای نمناک و ارابههای مرگـــ دل خواننده را میلرزاند و نفسش را بند میآورد. باز کردن این کتاب قدم گذاشتن در سرزمین خدایان است؛ خدایانی رو به افول ــیا ...
متن کامل »شبهای مهمانی، شبهای بیمهمانی: مواجههای شخصی با دوبلینیهای جویس
نویسنده: مسعود بُربُر ۸ مرداد ۱۴۰۴ زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه (این مطلب نخست در شوروم منتشر شده است) آواز سایهها در خیابانهای گمشده کتاب را میبندم. غروب شده و دوبلین زیر آسمانی خاکستری نفس میکشد؛ شهری که در مه، خاطره و فراموشی دفن شده است. خیابانهایش، مرطوب از بارانی که نباریده، بوی نمک، بوی دریا و بوی نان سوخته میدهند. صدای ...
متن کامل »دربارۀ داستان تاریخی
سخنرانیام در دومین دوره از جایزۀ ادبی پرانتز دربارۀ داستان تاریخی: سخنم را با نقل قولی خارج از ادبیات داستانی شروع میکنم. فریدریش فون هایک در آغاز کتاب هشدارآمیز و درخشانش «راه بردگی» میگوید اتفاقات جاری از آن جهت با تاریخ فرق میکند که از نتایجی که به بار میآورند ناآگاهیم. در نگاه به پشت سر، میتوانیم معنای رخدادهای گذشته ...
متن کامل »«خندههای هراس و تنهایی» منتشر شد
نشر چشمه رمان تازۀ مسعود بُربُر را با نام «خندههای هراس و تنهایی» روانۀ بازار کرد.
متن کامل »خندههای هراس و تنهایی
خندههای هراس و تنهایی سومین اثر داستانی مسعود بربر است. این رمان برههای کوتاه از زندگی پژوهشگر جوانی را روایت میکند که در حال تحقیق دربارۀ داستانی بسیار کهن است. او، که هم در رابطۀ شخصیاش و هم در مراودات کاری همۀ درها را به روی خود بسته میبیند، تمام هموغمش را روی این تحقیق گذاشته و خود را غرق ...
متن کامل »نگاهی به بوطیقای دکتر ژیواگو: روایت شاعرانۀ کابوس
مسعود بُربُر* «بوریس لیونیدوویچ!… چیزی در رمان شما هست که نه ویراستاران ما و نه خود نویسنده نمیتوانند با حذف یا اصلاح بخشهایی از رمان درستش کنند. مسألۀ ما خودِ روحِ رمان شماست… روح رمان شما تقبیح انقلاب سوسیالیستی است… این باور که انقلاب اکتبر و تغییرات اجتماعی پس از آن مردم چیزی بهجز رنج برای مردم نیاورد و نخبگان ...
متن کامل »خون بر برف در خیابانهای اسلو
چه میشود اگر یک شخصیت «حمایتگر» آدمکشِ مزدبگیر شود؟ پرسشی که پاسخ یو نسبو به آن، یک نوآر نوردیک بسیار جذاب و خواندنی آفریده است. مردی که داستانش را با بهرخکشیدن دانستههای جذابش دربارهی بلورهای برف و انواع آن آغاز میکند (و این تنها دانستههای جذاب او نیست که تا پایان داستان از آن مستفیض میشویم) اما در همان پاراگراف ...
متن کامل »دربارهی بیبی پیک، پریدن با سیلی شیرینی که اگر بنوازی میمیری…
مادری پیر و نُنُر با واکر را تصور کنید که تمام عمر هر چه خواسته همان بوده، و آنقدر مدام خواستههای بیدلیل دارد و تو را به هیچ میانگارد که دلت میخواهد سیلی شیرینی بر گونهی چروکیدهی هنوز سرخابنزدهاش بنشانی. زنی که تمام عمر همه را خدمتگزار خود میدیده، و حالا با دختر و نوه و نتیجههایش (که همه دخترند) ...
متن کامل »مرگ و مرگ کینکاس
راست است که به اندازهی چگونه زیستن، چگونه مردن نیز مهم است؟ برای مردی که یک عمر در دولت، کارمندی نمونه و آیندهدار و آبرومند و برازنده بوده و شایستگی و تعهد را به حد اعلا رسانده و سپس با بازنشتگی به دنیای ولگردان و عیاشان و قماربازان و روسپیان پیوسته و چنان در آن دنیا غرق شده که این ...
متن کامل »
مسعود بُربُر Masoud Borbor