خانه > نگاره > نگاره: شلوغ بود. یکی قاشقکی از عسل کوهستان می‌چشید، یکی تند تند زردچوبه در کیسه می‌کرد، مادری فرزندش را کشان کشان می‌برد و پسران نوجوان که با موج جمعیت تاب می‌خوردند چهره‌ی دیگران را سرک می‌کشیدند. جایی در کرانه‌ی این هیاهو، انارهای سرخ و سیاه نوبر، به انتظار و خمیازه، لمیده بودند…
نگاره:  شلوغ بود. یکی قاشقکی از عسل کوهستان می‌چشید، یکی تند تند زردچوبه در کیسه می‌کرد، مادری فرزندش را کشان کشان می‌برد و پسران نوجوان که با موج جمعیت تاب می‌خوردند چهره‌ی دیگران را سرک می‌کشیدند. جایی در کرانه‌ی این هیاهو، انارهای سرخ و سیاه نوبر، به انتظار و خمیازه، لمیده بودند…

نگاره: شلوغ بود. یکی قاشقکی از عسل کوهستان می‌چشید، یکی تند تند زردچوبه در کیسه می‌کرد، مادری فرزندش را کشان کشان می‌برد و پسران نوجوان که با موج جمعیت تاب می‌خوردند چهره‌ی دیگران را سرک می‌کشیدند. جایی در کرانه‌ی این هیاهو، انارهای سرخ و سیاه نوبر، به انتظار و خمیازه، لمیده بودند…

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

رفتن به بالا