خانه > نوشتار > داستان > درباره «چراغی برای شاه» و دیگر داستان‌های مرتضی برزگر
درباره «چراغی برای شاه» و دیگر داستان‌های مرتضی برزگر
مسعود بُربُر و مرتضی برزگر Masoud Borbor Morteza Barzegar

درباره «چراغی برای شاه» و دیگر داستان‌های مرتضی برزگر

داستان‌های مرتضی برزگر در مجموعه داستان موفق «قلب نارنجی فرشته» چند ویژگی مهم و متمایز دارند که شاید در داستان «چراغی برای شاه» بهتر بتوان همه آن‌ها را در کنار هم برشمرد.

نخست آنکه اگرچه زبان داستان‌های برزگر اغلب ساده و روان و حتی خونسرد است، اما هر داستان زبانی ویژه هم دارد. از زبان بک کودک جنوب شهری گرفته تا یک نویسنده خارج رفته، از زبان یک همسر شهری خیانت دیده تا زبان فال‌فروش و خیابانگرد دهه ۵۰. با این همه علاوه بر سادگی نوعی سیاهی و طنز کلامی در زبان اغلب داستان‌ها مشهود است.

ویژگی مهم دیگر داستان‌ها آن است که اگرچه بسیاری از داستان‌ها در قالب روایی و تک‌گویی نوشته شده اما برخلاف اغلب داستان‌های ایرانی این قالب، تأکید بسیار بر پلات و ماجرا دارد. نویسنده خود راموظف دیده برای تک تک رویدادهای تاثیرگذار داستان زمینه‌چینی و حتی دسیسه‌چینی کند. موضوعی که در بسیاری از داستان‌های به ویژه روایی ما مغفول است اما به داستان‌های برزگر استخوان‌بندی استواری بخشیده است. همین موضوع هم باعث شده بسیاری از داستان‌های برزگر پایانی تکان‌دهنده و گاه حتی میخکوب کننده داشته باشد.

دسیسه‌چینی نویسنده و توجه به پلات تا حدی است که برای نمونه در همین داستان «چراغی برای شاه» حتی نام داستان نیز همراه با نوعی صنعت براعت استهلال انتخاب شده و در پلات نهایی داستان تاثیرگذار است و به کشف گام گام ماجرای شگفت و البته بامزه داستان کمک می‌کند.

ویژگی دیگر آثار برزگر که به ویژه در این داستان محسوس است ور رفتن به زخم‌های آدمی است. گویی نویسنده هر بار به گوشه‌ای از جعبه سیاه خود و آدمیان دیگر سرک می‌کشد و آن را دستمایه داستان می‌کند تا خواننده را ناگزیر در همراهی با داستان کند.

همچنین حتماً باید به نقش مهم آنچه در روایت‌شناسی «روایت‌گیر» یا narratee می‌نامیم در برخی داستان‌های برزگر اشاره کرد. روایت‌گیر داستان‌های برزگر نه تنها کسی است که راوی داستان را برای او روایت می‌کند بلکه حتی به عنوان یک شخصیت داستانی نقشی مهم و تاثیرگذار در ماجرای داستان دارد. روایت‌گیری که اساساً در داستان‌نویسی ایرانی اغلب مغفول است و حتی در داستان‌نویسی جهان نیز اغلب نقش چندانی در داستان و دست کم پیشرفت پلات ندارد و صرفاً انگیزه روایت داستان را فراهم می‌کند.

در پایان آنچه مجموعه داستان «قلب نارنجی فرشته» را جذاب‌تر می‌کند تفاوت داستان‌ها با یکدیگر است. داستان‌هایی که چه در فضا، چه در زبان، چه در ماجرا، چه در زاویه‌دید و چه حتی در فرم تفاوت‌های جدی دارند و از برزگر تصویر نویسنده‌ای کاملاً تجربه‌گرا می‌سازند و خواننده پس از رفتن به داستان بعدی نمی‌تواند حدس بزند با چگونه داستانی رو به رو خواهد بود. اگرچه ویژگی‌های مشترکی همچون پایان شگفت‌انگیز در اغلب داستان‌ها وجود داشته باشد.

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

رفتن به بالا