خانه > نگاره > نگاره: بر تپه‌ها آدمیانی بر هم تلنبار شده بودند، بر دشت‌ها ویرانه‌های شهرها به جا مانده بود، صدای پرندگان سالها پیش در سکوت فروخفته بود و تمام شب دست‌‌ساخته‌های آدمی بر سرش آوار شده بودند. صبح، خورشید، از میان ابرهای آماده‌ی باران، به سیاره‌ی خاکی سلام می‌کرد…
نگاره:  بر تپه‌ها آدمیانی بر هم تلنبار شده بودند، بر دشت‌ها ویرانه‌های شهرها به جا مانده بود، صدای پرندگان سالها پیش در سکوت فروخفته بود و تمام شب دست‌‌ساخته‌های آدمی بر سرش آوار شده بودند. صبح، خورشید، از میان ابرهای آماده‌ی باران، به سیاره‌ی خاکی سلام می‌کرد…

نگاره: بر تپه‌ها آدمیانی بر هم تلنبار شده بودند، بر دشت‌ها ویرانه‌های شهرها به جا مانده بود، صدای پرندگان سالها پیش در سکوت فروخفته بود و تمام شب دست‌‌ساخته‌های آدمی بر سرش آوار شده بودند. صبح، خورشید، از میان ابرهای آماده‌ی باران، به سیاره‌ی خاکی سلام می‌کرد…

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

رفتن به بالا