خانه > نگاره > نگاره: گرداگرد میدانگاه جمع شده بودند به تماشا، در باورشان نمی‌گنجید، در مرزهای خیالشان هم: دشتی که قرن‌ها و هزاره‌ها​ خاک سرفه می‌کرد، حالا دریا شده بود…
نگاره:  گرداگرد میدانگاه جمع شده بودند به تماشا، در باورشان نمی‌گنجید، در مرزهای خیالشان هم: دشتی که قرن‌ها و هزاره‌ها​ خاک سرفه می‌کرد، حالا دریا شده بود…

نگاره: گرداگرد میدانگاه جمع شده بودند به تماشا، در باورشان نمی‌گنجید، در مرزهای خیالشان هم: دشتی که قرن‌ها و هزاره‌ها​ خاک سرفه می‌کرد، حالا دریا شده بود…

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

رفتن به بالا