این بازار سودجو و متقلب هم دارد، و حتی واسطگانی را نیز مشغول کرده است. بازاری که طرف عرضهاش گرم است و آن گونه که تن فروشان میگویند، طرف تقاضایش گرمتر.
مسعود بُربُر- در توضیحات صفحهاش نوشته برای آغاز رابطه شرطهایی دارد: با ادب باشید، حرمتها را نگه دارید و از همه مهمتر این که چون خانه من شخصی است هرکسی را نمیتوانم به خانه ببرم، باید توجهم را جلب کنید.
نوشته عاشق این کار است اما نه با هر کسی و در آغاز گفتگوی کوتاه و محدودی که داریم تاکید میکند که متنفر است از کسانی که زن و بچه دارند و باز دنبال این کارها هستند. با این حال تایید میکند که حدود سی درصد مشتریانش متاهلند و هزینه کارشان را هم میپردازند. اما وقتی میپرسم که علیرغم این تنفر اگر مشتری متاهلتان هزینه را پرداخت کند، با او رابطه برقرار میکنید یا نه، میگوید سوال بعدی را بپرس. بعد یادش میآید پیش از آن که من سوالهایم را بپرسم، او هم سوالهایی دارد: «شما چه چیزی را میخواهید بدانید؟ این را به من بگویید. برای من مهم است که چه نتیجهای میخواهید بگیرید.» و من ناگزیر توضیح میدهم که خبرنگار به دنبال گرفتن نتیجه نیست. کار خبرنگار توصیف و گزارش واقعیت است.
توضیحات من منتهی میشود به این که بگوید نمونه خوبی برای گزارش واقعیت نیست زیرا شرایطش با دیگران فرق میکند. امکانات خوبی دارد و برای این امکانات هزینه خوبی هم دریافت میکند. بیراه هم نمیگوید. اغلب کاسبان این راسته، یا شماره تلفنشان را برای تماس گذاشتهاند و یا در ازای شارژ یک هزارتومانی تا پنج هزارتومانی شماره تلفن همراه را در دسترس مشتری میگذارند. با این حال او برای آغاز تماس، دست کم شارژ بیست هزارتومانی میطلبد و میگوید اگر اطمینان ندارید، به سراغ دیگران بروید.
شارژهایی که ناکام میشوند
با استفاده از تصویر واقعی خودش توانسته دختری را قانع کند که دوربینش را راه بیاندازد و سپس از تصویر او فیلم گرفته و نهایتا فیلم دختر قربانی را برای همه پخش می کند و در ازایش مبلغی شارژ دریافت میکند.
دیگرانی که او میگوید به راستی هم کم نیستند. تا چندی پیش چرخی در اتاقهای گپ عمومی یاهو که دیگر بسته شدهاند بدون مشاهده پیامهای عمومی تنفروشان و سودجویان ممکن نبود. اکنون نیز جستجویی ساده در برخی شبکههای اجتماعی، نشان میدهد که افراد زیادی در جستجوی یک کارت شارژ تلفن همراه، عکس و نامی اغواگرانه برای خود میگذارند. برخیشان به راستی به اغوای جوانان میپردازند و برخی دیگر تنها ارتباطشان با جهان تنفروشی همین نام است.
آن گونه که متقاضیان میگویند، اغلبشان تا پیش از دریافت کد شارژ حتی پاسخ نمیدهند و برخیشان بعد از دریافت آن نیز دیگر جواب نمیدهند! یکی از مشتریان تنفروشان مجازی میگوید حالا دیگر چندین نفر را در لیست خود دارد که جوابشان را پس دادهاند و هرزمان نیاز داشت یکیشان آنلاین هست تا بعد از گرفتن شارژ پنج هزارتومانی برای دقایقی تنش را به نمایش بگذارد و هرچه خواستم برایم بکند. این را هم اضافه می کند که بارها و بارها شارژ فرستاده و هیچ جوابی نگرفته تا از میان شاید دهها نفر بالاخره این تعداد روسپی واقعی را پیدا کرده است. به گفته او بسیاری هم بودهاند که به جای تصویر واقعیشان فیلمی ضبط شده به نمایش میگذاشتهاند که البته حالا او دیگر راه آزمودن تصویر دریافتی را یاد گرفته است.
هزینهها و خدمات، حضوری و از راه دور
مثل هر کاسبی دیگری اینجا هم کسان دیگری غیراز خود روسپیان به استفاده از این بازار روی آوردهاند. صفحههایی هستند که با معرفی پروفایل تنفروشان کارشان رونق میگیرد و برخی دیگر تقاضاها را ثبت میکنند و مدعی عرضه هم هستند. تنها در یکی از این صفحات بیش از بیست پروفایل معرفی شده که البته مشخص نیست چه تعداد از آنها هویتی واقعی درخود داشته باشند.
عمده صفحات معرفی شده در این فضاها نیز در بخش درباره ما، کلمات مشابهی نوشتهاند. نام و سن و محل زندگیشان را گفتهاند که البته به تهران و شهرهای بزرگ هم محدود نیست. شرایط ارائه خدمات و قیمتهایشان را هم نوشتهاند. برخیشان نوشتهاند که خدمات منحصر به فردی ارائهمیکنند و بسیاریشان تامین مکان برقراری رابطه را نیز بر عهده گرفتهاند. اغلب هزینه معادل حدود پنجاه تا صد هزارتومان را برای یک ساعت تن فروشی پیشنهاد کردهاند و قیمت یک شب رابطه تا صبح را هم از دویست هزارتومان نوشتهاند تا ارقام بالاتر. روش مشترک بیشترشان هم دریافت یک شارژ دو تا پنج هزارتومانی است برای برقراری تماس اولیه که معمولا یکی دو روزی طول خواهد کشید و سپس محل و زمان قرار را خودشان تعیین خواهند کرد.
تاکید میکند که متنفر است از کسانی که زن و بچه دارند و باز دنبال این کارها هستند. با این حال تایید میکند که حدود سی درصد مشتریانش متاهلند و هزینه کارشان را هم میپردازند.
برخی از اینها نیز خدمات از راه دور ارائه میکنند. دوربین لپتاپشان رایجترین وسیله برای این کار است و برخی نیز تنها به شنیدن صدایشان پشت گوشی تلفن راضیاند. با این حال یکی از آنها اعتراف می کند که تصویری که به مشتریانش نشان میدهد تصویر خودش نیست. با استفاده از تصویر واقعی خودش توانسته دختری را قانع کند که دوربینش را راه بیاندازد و سپس از تصویر او فیلم گرفته و نهایتا فیلم دختر قربانی را برای همه پخش می کند و در ازایش مبلغی شارژ دریافت میکند.
همین فرد البته در آغاز کار از بیش از دویست سیصد پیام درخواست نخوانده میگوید که وقتش را تلف میکنند چرا که کد شارژی در پیامشان ننوشتهاند و یکی دیگر از مشتری هایی میگوید که گروهی درخواست کردهاند و درخواستشان هم برآورده شده است. او تاسف میخورد که بارها پیش آمده به برخی مشتریانش علاقهمند شده اما «اصول حرفهای» کارش او را از رابطه رایگان با مشتری باز داشته است. زنگ خطر دیگر را نیز باید در گفتههای یکی دیگر از این تنفروشان جستجو کرد که میگوید متاهل است اما به کاری که میکند علاقه دارد و هیچ نیاز مالی هم به این کار ندارد.
جامعهشناسان یادداشتها و پژوهشهایی در این باره انجام دادهاند اما اغلب این پژوهش ها به وضعیت آماری و ویژگیهای سنی و کمّی ماجرا محدود بوده است. در حالی که همه این مشاهدات گویای پیچیدهتر شدن بازار تن فروشان اینترنتی است. بازاری که علیرغم آن که خود سیاه است اما اکنون دیگر بازار سیاهی هم درون خود دارد، سودجو و متقلب هم دارد، و حتی واسطگانی را نیز مشغول کرده است. بازاری که طرف عرضهاش گرم است و آن گونه که تن فروشان میگویند، طرف تقاضایش گرمتر.
چه نقد جسورانه ای، از قلمتون لذت بردم
و متاسف شدم برای این مشکلات جامعه