مسعود بُربُر، روزنامه قانون: از سالها پیش، فصلی که آلودگی هوای تهران اوج میگرفت، روزنامهها پر میشد از نظرات کارشناسان گوناگون و کلیت حرف اغلب کارشناسان هم این بود که زور دولت به خودروسازان و مافیای توزیع سوخت بی کیفیت نمیرسد.
راه حلها هم اغلب از همین جنس بود: وزارت نفت به توزیع سوخت استاندارد و پاک مکلف شده و از توزیع و مصرف سوختهای سمی و خطرناک جلوگیری شود. تولید و توزیع خودروهای آلاینده و غیراستاندارد مشمول سختگیریهای قانونی و مالی بشود وسیستم معاینه فنی هم سختگیرانهتر اعمال شود به طوری که نه تولید این خودروها صرف داشته باشد و نه استفاده از آنها. واردات خودرو مشمول خودروهای کوچک و ارزان شده و فقط شامل خودروهای گرانقیمت و لوکس نباشد و برای حفظ جان مردم هم که شده واردات این خودروها مشمول تعرفه گمرکی نباشد. تعرفه واردات خودروها به لحاظ زیستمحیطی پاک، حذف شده و دولت به خریداران این خودروها وام بدهد.
راهحلهایی که در نگاه اول نه نیازمند برنامه درازمدت بود و نه پیچیدگی خاصی داشت اما واقعیت آن بود که قدرت سردمداران انحصار خودرو و سوخت آن اندازه بود که دولتها توان رویاروییشان را نداشته باشند و این راهحلها محدود به سخنان کارشناسان در رسانهها بماند و تنها بازتاب آن هم کف و سوت شنوندگان در فضای عمومی و لایک و کامنت خوانندگان این سخنان در فضای مجازی باشد.
آخر کار هم آنچه باعث میشد بیش از ۸ هزار نفر در سال از آلودگی هوا جان خود را از دست ندهند باد نجات دهنده بود که میوزید و آلودگیها را محو میکرد و دعای خیر مردم و مسئولان را به دنبال داشت. حالا اما تنازع بقا برای ساکنان شهرهای آلودهای چون تهران دشوارتر هم شده است. هرچند که وضعیت سوخت توزیعی در کشور بهتر شده و به مالکان خودرو نیز برای دریافت تاییدیه معاینه فنی سختتر گرفته میشود اما نباید فراموش کرد که دیگر بادی که میوزد و محو میکند، باد نجات دهنده نیست. بادی است که، با زحمات پیاپی مردم و مسئولان در مام میهن و کشورهای همسایه، مسافرانی از جنس گرد و غبار و ریزگرد را بر دوش خود به کشور میآورد. گرد و غباری که حاصل سدسازیها و بیابانزاییها و جنگلزداییهای پیگیرانه و پایمردانه هممیهنان است و ریزگردی که دستاورد جنگ و کشاکش و نگونبختی سرزمینهای همسایه.
شاید مایه شرمساری نویسنده هم باشد اما یادداشت حاضر نه قرار است با «پایان خوش» به سرانجام برسد و نه حتی درپی ارائه راه حل و معجزهای است. تنها آمده تا هشداری باشد که آی مردمان و کارشناسان ، استادان و مسئولان گرامی؛ آن باد که آلودگیها را با خود میبرد، باد نجاتدهنده، در گور خفته است. آنچه هماکنون به تهران میوزد بادی است که ما را با خود خواهد برد. ما مردمان غبار گرفته و به خاک گرم نشسته را.