جشن بیمعنایی، روایتی است که نه پیرنگ داستانی، بل غرابتهای درهمتنیده شخصیتهایش آن را پیش میبرد: چهار رفیق پاریسنشین، که در پارکها و آپارتمانها و مهمانیها، با بیمعنایی هستی، شوخطبعی، تعمق، و سویههای متعدد مهر مواجه شدهاند. رامون که هر هفته برای تماشای نمایشگاهی میرود و با دیدن صف بازدیدکنندگان بیخیال میشود؛ کالیبان، بازیگری شکستخورده که در مهمانیها در نقش ...
متن کامل »