خانه > صفحه یک (برگه 3)

آرشیو دسته ی : صفحه یک

اشتراک در خبرنامه

📕 اتاق قرمز نوشته ادوگاوا رانپو

📕 اتاق قرمز نوشته ادوگاوا رانپو

🖋 مسعود بُربُر مردی چهار دست و پا و توان حرکتش را در جنگ از دست داده و هیچ راه ارتباطی با همسرش به جز چشم‌ها و البته لذات جسمانی‌اش ندارد؛ یک مبل‌ساز که درون مبلی جاگیر شده به نشستن آدم‌ها روی تنش علاقمند می‌شود؛ و مردی که هر روز در آینه صورت برادر دوقلویش را می‌بیند، برادری که به ...

متن کامل »

جشن بی‌معنایی: روایت غرابت‌های در‌هم‌تنیده آدم‌های رها

جشن بی‌معنایی: روایت غرابت‌های در‌هم‌تنیده آدم‌های رها

جشن بی‌معنایی، روایتی است که نه پیرنگ داستانی، بل غرابت‌های درهم‌تنیده شخصیت‌هایش آن را پیش می‌برد: چهار رفیق پاریس‌نشین، که در پارک‌ها و آپارتمان‌ها و مهمانی‌ها، با بی‌معنایی هستی، شوخ‌طبعی، تعمق، و سویه‌های متعدد مهر مواجه شده‌اند. رامون که هر هفته برای تماشای نمایشگاهی می‌رود و با دیدن صف بازدیدکنندگان بی‌خیال می‌شود؛ کالیبان، بازیگری شکست‌خورده که در مهمانی‌ها در نقش ...

متن کامل »

درباره «زل آفتاب» نوشته سروش چیت‌ساز

درباره «زل آفتاب» نوشته سروش چیت‌ساز

رمان «زل آفتاب» نوشته سروش چیت‌ساز، در هم تنیدگی و همنشینی چند روایت شگفت است با ایده‌هایی هراسناک و مبهوت‌کننده، در ساختاری از هم گسیخته. دره‌ای در قلب کویر، جنگلی که درختانش مدام جابه‌جا می‌شوند، تهرانی که به قعر زمین دهان باز کرده، دره‌هایی کویری که از پس هر پیچ آن زمانه‌ای متفاوت به انتظارت نشسته و کاروانسرایی که اربابش ...

متن کامل »

چیزهای شفاف: کاشیکاری هزارنقش ولادیمیر نابوکوف

چیزهای شفاف: کاشیکاری هزارنقش ولادیمیر نابوکوف

مسعود بُربُر: ولادیمیر نابوکوف «چیزهای شفاف» را در ۷۳ سالگی و پنج سال پیش از مرگش نوشته است. اثری کوتاه، کمتر مورد توجه واقع شده (نه تنها در زبان فارسی)، اما به باورم یکی از استادانه‌ترین آثارش، اگرچه بسیار دیریاب و سخت‌فهم. سخت‌فهم نه از این جهت که نثرش سخت‌خوان باشد که به هیچ رو این‌گونه نیست، از این جهت ...

متن کامل »

Narrow Road to the Deep North

Narrow Road to the Deep North

The Narrow Road to the Deep North by Richard Flanagan My rating: ۴ of 5 stars Book Review by Masoud Borbor Narrow Road to the Deep North, by Richard Flanagan is a story of war. A story of a man, in an all men’s world, who enters a war with a deep, forbidden love inside, and after the impact of ...

متن کامل »

انگار فیلم را کُند کرده باشند: نگاهی به رمان «مرزهایی که از آن گذشتی»

انگار فیلم را کُند کرده باشند: نگاهی به رمان «مرزهایی که از آن گذشتی»

روزنامه شهروند، فاطمه آزادی [نسخه پی‌دی‌اف]: کتاب «مرزهایی که از آن گذشتی» نوشته مسعود بُربُر است که نشر ثالث آن را در ٣۶٠ صفحه منتشر کرده است. همچنین نویسنده پیش از این مجموعه‌داستان، «اینجا خانه من است» را با نشر «کتاب آمه» در‌سال ٩۵ منتشر کرده بود. اما طرح جلد کتاب جدید نویسنده، انبوه‌ مسافران روی قایقی در وسط ‌اقیانوس ...

متن کامل »

داستان‌های خانوادگی، تربیت‌های پدر

داستان‌های خانوادگی، تربیت‌های پدر

کتاب «داستان‌های خانوادگی» اثر محمد طلوعی در واقع حاصل کنار هم نشستن دو مجموعه داستان از نویسنده است: «من ژانت نیستم» و «تربیت‌های پدر». چون من ژانت نیستم را قبلا خوانده بودم این بار به خواندن تربیت‌های پدر اکتفا کردم و درباره همان هم می‌نویسم. مجموعه متشکل از ۶ داستان است که شخصیت محوری هر ۶ داستان ضیا، پدر راوی ...

متن کامل »

بادی بر فراز آب: یادداشتی بر رمان «مرزهایی که از آن گذشتی»

بادی بر فراز آب: یادداشتی بر رمان «مرزهایی که از آن گذشتی»

کافه داستان، مریم عربی:  «مرزهایی که از آن گذشتی» نه تنها مرزهای جغرافیایی که مرزها و خط قرمزهای پشت سر گذاشتۀ هریک از شخصیت‌هاست که گاه راه برگشتی برای خود باقی نخواهند گذاشت. داستان، بیان سرگذشت چند دختر و پسر هم‌محله‌ای است که در کنار هم روزهای کودکی را به خوشی سر می‌کنند و در دوران بزرگسالی هر یک از ...

متن کامل »

درباره «استخوان» نوشته‌ی علی اکبر حیدری

درباره «استخوان» نوشته‌ی علی اکبر حیدری

استخوان علی اکبر حیدری داستانی پرکشش و سینمایی است با نثری تمیز و سالم که در روستایی کوچک حوالی تفتان می‌گذرد. همه عناصر لازم برای تبدیل شدن به یک اثر خوب را دارد. همین انتخاب بخشی از ایران که کمتر دیده شده چه برسد به این که درباره‌اش نوشته شود و به عنوان زمینه داستان انتخاب شود یک برتری مهم ...

متن کامل »

درباره «زن چپ دست» نوشته پیتر هانتکه

درباره «زن چپ دست» نوشته پیتر هانتکه

مارین (که راوی غایب متن یا پیتر هانتکه او را تنها «زن» می‌خواند) به همسرش برونو که از سفر بازگشته می‌گوید بهم الهام شده که یک روز مرا رها می‌کنی و می‌روی. حالا برایت شگفتانه‌ای دارم! و وای به حالت وقتی که آن را بگویم… و سپس به او می‌گوید که باید برود! او و بچه را بگذارد و برود. ...

متن کامل »
رفتن به بالا