خانه > صفحه یک (برگه 11)

آرشیو دسته ی : صفحه یک

اشتراک در خبرنامه

خانه عامری‌ها با خاک یکسان شد

خانه عامری‌ها با خاک یکسان شد

مسعود بُربُر، روزنامه قانون- خانه عامری های تهران، که به ثبت ملی نیز رسیده بود تخریب شد. اکنون به جای این خانه که می‌گفتند ‌آن‌قدر نفیس است که هیچ جایگزینی برایش ندارند، سیلوی سیمان و جرثقیل تاور کرین نشسته تا پنجره تهرانی‌ها به آسمان باز هم محدودتر شود. دبیر کمیته‌ پیگیری خانه‌های تاریخی تهران که خود بلافاصله پس از تخریب از ...

متن کامل »

پرندگان قاچاق در باغ پرندگان

پرندگان قاچاق در باغ پرندگان

مسعود‌ بُربُر، روزنامه قانون- فلامینگوهایی با تن سفید، رنگ‌بندی زیبای قرمز و پیچ و خم گردن، ۳۰تا، پنهان و اسیر در انباری خانه یک شکارچی. دو هفته پیش بود که زنده گیری و زندانی کردن فلامینگوهای تالاب میانکاله توسط شکارچی متخلف را مردم منطقه به محیط زیست اطلاع دادند و ماموران یگان حفاظت هم بلافاصله پس از شناسایی فرد متخلف با ...

متن کامل »

ایستاد‌ن بر لبه تاریکی: زندان دیو

ایستاد‌ن بر لبه تاریکی: زندان دیو

مسعود‌ بُربُر، روزنامه قانون- حفره ای، چاهی یا زند‌انی عظیم به قطر ۶۵ متر و به عمق ۸۵ متر د‌ر بالای یک کوه ۱۰۷ متری و شما لبه این چاه ایستاد‌ه‌اید‌. نه، این اعد‌اد‌ چیزی را نشان نمی‌د‌هد‌. باید‌ صحنه را یک بار از نزد‌یک ببینید‌ و خوب بترسید‌ تا باورتان شود‌. کوه کله قند‌ی بلند‌ی که از مجموعه تخت سلیمان ...

متن کامل »

حفاری ۲۰ متری با لودر د‌ر تپه‌ خندق بهبهان

حفاری ۲۰ متری با لودر د‌ر تپه‌ خندق بهبهان

مسعود‌ بُربُر، روزنامه قانون- تپه خند‌ق بهبهان را با لود‌ر به طول ۲۰ متر و عمق ۳ تا ۶ متر کند‌ه‌اند‌ و تازه این تنها تپه تاریخی بهبهان نیست که مورد‌ تعرض قرار گرفته است. تپه خند‌ق بهبهان د‌ر نزد‌یکی روستای د‌ود‌انگه یکی از مهم‌ترین تپه‌های تاریخی خوزستان است که توسط افراد‌ ناشناس و د‌ر ابعاد‌ بزرگی مورد‌ تعرض قرار گرفته ...

متن کامل »

فاجعه با دستور غیرقانونی چه کسی رخ داد؟ هجوم آب و سنگ به تونل بدون مجوز سبزکوه

فاجعه با دستور غیرقانونی چه کسی رخ داد؟ هجوم آب و سنگ به تونل بدون مجوز سبزکوه

مسعود بُربُر، قانون- تونل انتقال آب سبزکوه به آبخوان بزرگی برخورد کرده و با هجوم آب و سنگ به داخل تونل پروژه متوقف شده است. معصومه ابتکار هفته گذشته در نشست صمیمانه‌ای با نمایندگان رسانه‌ها به خبرنگار قانون گفته بود این پروژه مجوز ندارد و فعالیت آن غیرقانونی است و اگر مدیر کل استان موفق نشود آن را متوقف کند سازمان ...

متن کامل »

توفان اسید سولفوریک در کمین اراک

توفان اسید سولفوریک در کمین اراک

مسعود بُربُر، قانون- هربار که هواپیمایی از فرودگاه اراک بلند می‌شود تصویر دود غلیظ سولفات سدیم در آب‌های میقان می‌لرزد، پرندگان از چرت زمستانی خود می‌پرند و مردم اراک سرفه می‌کنند. صدای گلوله‌‌ای در تالاب طنین‌ می‌اندازد. اینجا منطقه شکار ممنوع و زیستگاه ۱۴۰ گونه پرنده و ایستگاه ۱۵ هزار درناست. تالابی که هوای یکی از ۸ شهر آلوده کشور را ...

متن کامل »

معدن‌کاران در کمین خرس سیاه آسیایی

معدن‌کاران در کمین خرس سیاه آسیایی

مسعود بُربُر، قانون- شرکت آب منطقه‌ای کرمان حفر معدن در منطقه بحر آسمان جیرفت را عامل ورود آلاینده‌های مختلف از جمله فلزات سنگین به چرخه آب آشامیدنی اعلام کرده و دستور توقف هرگونه فعالیت معدنی در بالادست این منطقه صادر شده و به پلیس پیشگیری نیز ابلاغ شده است، اما فعالان محیط زیست منطقه خبر از استقرار دستگاه‌های معدن‌کاری شرکت ...

متن کامل »

درباره اظهارات اخیر مسعود سلطانی‌فر : جنجال و هیاهوی آقای رئیس

درباره اظهارات اخیر مسعود سلطانی‌فر : جنجال و هیاهوی آقای رئیس

مسعود بُربُر، روزنامه قانون- مسعود سلطانی‌فر، رئیس سازمان میراث فرهنگی، انتشار خبرهای اعتراض به تغییر کاربری آشوراده را «هیاهوسازی و جنجال رسانه‌ای» خوانده است و تاکید هم کرده که وارد این «بازی» نخواهد شد. این نخستین باری هم نیست که ایشان به خبرنگاران حمله می‌کنند اما این بار این حمله رسانه‌ای و رسمی‌هم شده است. واقعیت آن است که رسانه‌ها و ...

متن کامل »

شیر سنگی در خطر انقراض

شیر سنگی در خطر انقراض

مسعود بُربُر، روزنامه قانون- شیرسنگی‌های خوزستان با قدمت چندصدساله، بر مزار مردان دلاور بختیاری نشسته‌اند و به پاسبانی خاک‌شان ایستاده‌اند. اما نه کسی آمار دقیقی از تعدادشان دارد و نه اغلب حفاظتی از آنها می‌شود. برخی از آنها حتی به سرقت رفته‌اند و برخی در محاصره آب دریاچه سدها اسیر شده‌اند و چشم به راه بالا آمدن آب و غرق شدن ...

متن کامل »

شوخان سلام، آفتاب آمده است ببین!

شوخان سلام، آفتاب آمده است ببین!

می‌گویم: «شوخان بیا این‌ور تر بایست تا سایه‌ات روی دیوار قشنگ شود.» صورتش را به سوی من می‌چرخاند و می‌پرسد: «سایه؟»… سؤالش ساکتم می‌کند و او جا به جا می‌شود. توضیح می‌دهم: «ببین! از این طرف که من ایستاده‌ام آفتاب می‌زند.» تا با خودم کلنجار بروم که چرا توضیحم را با «ببین» آغاز کرده‌ام، دستانش را سایبان چشم‌های پانسمان شده ...

متن کامل »
رفتن به بالا