خانه > نگاره > نگاره: افق زردرنگ دریاچه
نگاره: افق زردرنگ دریاچه

نگاره: افق زردرنگ دریاچه

می‌ایستد، به افق زرد رنگ #دریاچه نگاه می کند، عرق از پیشانی شوره‌زده‌اش پاک می‌کند و می‌گوید: در مضیقه هستیم. همه اقواممان به شهر رفته‌اند. من چهل و پنج سالم است و حالا باید بیایم از بغل دریاچه بیل بزنم و نمک بردارم توی گونی بریزم.

بیل را کنار می‌اندازد، گونی پر شده را بر دوش بلند می‌کند، دور می‌شود و زیر لب واگویه می‌کند: شغل؟ بیکارم.

#بیکار شده‌ام. همه‌مان بیکار شده‌ایم.

mehrnews.com/news/4405539

He stops digging, stares at the #yellowish #horizon of the #lake, cleans up his dandruff sweat, and says: All my relatives left the village, I am 45 and I need to dig the salt off the #beach and pour in the sacks.He throws away the shovel, picks the sack up his shoulder, and leaves, whispering: my job? I became #jobless, all of us became jobless… #environment #urmialake #urmia #drought #water #nature

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

رفتن به بالا