خانه > نگاره > نگاره: از پیچ کوچه دیدمش، گوشی را که در آوردم دوید، در خم کوچه‌ها گم شد، از شنیدن صدای هیاهوی بازی بچه‌ها یافتمش پس از یازده پیچ و دوازده خم و با گذر از چند سابات و با ندیده گرفتن چندین در چوبی و پلاک قدیمی و بادگیر بلند… بعد که خیلی راحت ایستاد تا عکس بگیرم تازه فهمیدم که دنبال توپ دو لایه‌ای که در پیچ کوچه‌ای دیده دویده بود… نشانی مسجد جامع را گرفتم و راه افتادم، دست پر…
نگاره:  از پیچ کوچه دیدمش، گوشی را که در آوردم دوید، در خم کوچه‌ها گم شد، از شنیدن صدای هیاهوی بازی بچه‌ها یافتمش پس از یازده پیچ و دوازده خم و با گذر از چند سابات و با ندیده گرفتن چندین در چوبی و پلاک قدیمی و بادگیر بلند… بعد که خیلی راحت ایستاد تا عکس بگیرم تازه فهمیدم که دنبال توپ دو لایه‌ای که در پیچ کوچه‌ای دیده دویده بود… نشانی مسجد جامع را گرفتم و راه افتادم، دست پر…

نگاره: از پیچ کوچه دیدمش، گوشی را که در آوردم دوید، در خم کوچه‌ها گم شد، از شنیدن صدای هیاهوی بازی بچه‌ها یافتمش پس از یازده پیچ و دوازده خم و با گذر از چند سابات و با ندیده گرفتن چندین در چوبی و پلاک قدیمی و بادگیر بلند… بعد که خیلی راحت ایستاد تا عکس بگیرم تازه فهمیدم که دنبال توپ دو لایه‌ای که در پیچ کوچه‌ای دیده دویده بود… نشانی مسجد جامع را گرفتم و راه افتادم، دست پر…

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

رفتن به بالا