خانه >
نگاره >
نگاره: شلوغ بود. یکی قاشقکی از عسل کوهستان میچشید، یکی تند تند زردچوبه در کیسه میکرد، مادری فرزندش را کشان کشان میبرد و پسران نوجوان که با موج جمعیت تاب میخوردند چهرهی دیگران را سرک میکشیدند. جایی در کرانهی این هیاهو، انارهای سرخ و سیاه نوبر، به انتظار و خمیازه، لمیده بودند…
نگاره: شلوغ بود. یکی قاشقکی از عسل کوهستان میچشید، یکی تند تند زردچوبه در کیسه میکرد، مادری فرزندش را کشان کشان میبرد و پسران نوجوان که با موج جمعیت تاب میخوردند چهرهی دیگران را سرک میکشیدند. جایی در کرانهی این هیاهو، انارهای سرخ و سیاه نوبر، به انتظار و خمیازه، لمیده بودند…
15 آبان 1395
1395-08-15
رفتن به بالا