من فکر می کنم … فکر نمی کنم. خوابیده م اینجا روی تشکی که تازه امشب ملافه ش کرده م و پتو را کشیده م تا روی کمرم و دمرو نگاه می کنم، نمی کنم. صدای ساز ِ عباس سُر می خورد از زیر ِ در توی اتاق، با هادی که نشسته ند در سرسرای خوابگاه و الان ساعت سه ...
متن کامل »آرشیو دسته ی : نوشتار
اشتراک در خبرنامهPairs
Photosig
متن کامل »ریزش
به کوبیدگی ی ذهن و غربت است شاید فرود الفاظ و نگاه های منتظر ِ نمی دانی چی، که بس مدتی باشد شاید که هیچ ننوشته باشی و هیچ ندانی و نخواهی
متن کامل »۱
خانه ام را آرام آرام کامل می کنم. چند روز پیش غروبی نور قرمز که افتاده بود روی واگن های اوراقی و سایه شان روی زمین دراز که شده بود خوشم آمد. این جا روزی یک بار یک قطار از این طرف می رود و یک بار دیگر از آن طرف یک قطار دیگر می آید. این جا هم که ...
متن کامل »آغاز
سلام. در این جا شما در واقع با یک داستان طرفید که خیلی واقعی هم نیست. داستانی که طرح و ایده ی از پیش تعیین شده ای ندارد و ممکن است طبق نظر خود شما پیش برود. (این یعنی « پس دست به کار نظر شوید» هر چند که برای خود من خیلی هم مهم نیست) این که می گویم ...
متن کامل »آنیما
– جلزّ و ولزّ می کرد درخت لیمو که همیشه بوی شهرمان را می داد و اینجا یک عمر کنار دریا نشسته بود. شیره های لزج سیاه از زیر پوست ها بیرون می زد و سُر می خورد وقتی کرم ها خانه های خراب شده شان را می گذاشتند و به برگ های جمع شونده و گنجشک های شکم سوخته ...
متن کامل »همیشه هیچ وقت
خیلی خوشگذران شده بودم. هر روز با بچه ها بیرون هرروز همه می فهمیدند جای تو چه قدر خالی ست. و همه ی عیاشی هام برای آن بود تا بتوانم جای خالی ی یک ثانیه با تو بودن را پر کنم. و همیشه آخرش می فهمیدم چه قدر فکر بیهوده ای . و همیشه هیچ وقت یک لحظه با تو ...
متن کامل »یاد آدم را بیمار می کند
امروز اتاق م را بعد از کلی وقت دوباره دارم کمی جمع و جو می کنم. جالب است هر بار کلی چیز دور می ریزم بی فکر و باز هر بار کلی چیز اضافی برای دور ریختن بی فکر دارم. چیزهایی که شاید بهانه ای برای نگه داشتن شان باشد حتا، اما من همیشه دورشان می ریزم و بار بعدی ...
متن کامل »نهان
Photosig
متن کامل »سکوت
نویسنده می نشیند. Winamp می خواند. نویسنده بازی می کند . موسیقی جیغ می کشد. نویسنده گهگاه می خواند. گهگاه کتاب می خواند. نویسنده نمی نویسد.
متن کامل »