نقاش سکوت میکلیدس، کتابی جنایی – روانی است که در آن نه یک کارآگاه خصوصی بلکه یک روانپزشک، داستان را روایت میکند و همین بعد تازهای به کتاب داده است. نام اصلی کتاب The Silent Patient یا بیمار خاموش است که مترجم به نقاش سکوت برگردانده و در گفتگویی که با او داشتم و در نشانی آخر این متن میتوانید بشنوید در این باره توضیح داده است.
بدون شک کتاب جذابی است و گاهی زمین گذاشتنش سخت میشود و پایانش (از هر جا به بعد هم که حدس زده باشید) تکاندهنده است؛ خیلی تکاندهنده.
یک دلیلش هم این است که تا همان موقع چند بار با پیچشهای داستانی شگفتانگیزی رو به رو شدهاید اما آخری آن قدر ضربه محکمی میزند که قبلیها را فراموش خواهید کرد.
نثر داستان روان و ساده و نسبتا تصویری است و تقریبا هیچ جا زیادهگویی ندارد. ترجمه کتاب کوچکترین اختلالی در خواندنش ایجاد نمیکند (به جز فارسینویسی برخی اسامی که نمیدانم چرا متفاوت با تلفظ رایج و درست برابریابی شده است) و داستان همه آنچه از یک کتاب جنایی بخواهید ارائه میکند با این حال ضعفهایی هم دارد که نمیتوان از آن گذشت.
بسیاری از شخصیتها به هیچ عنوان گسترش نیافته و پرداخت نشدهاند و سرسری به حال خود رها شدهاند. شیوه روایت هم سوالهایی جدی را بر میانگیزد که خواننده بدون شک حق دارد از خود بپرسد (و احتمالا جواب درخوری هم نخواهد یافت) اما کوچکترین اشارهای به آنها در این متن میتواند داستان را لو بدهد.