خانه > رسانه‌نگاری > از من در رسانه‌ها > اگر این‌ها روزنامه‌نگارند، من یک سگ‌واپس هستم
اگر این‌ها روزنامه‌نگارند، من یک سگ‌واپس هستم

اگر این‌ها روزنامه‌نگارند، من یک سگ‌واپس هستم

مسعود بُربُر، روزنامه قانون- محیط زیست ایران و مشخصا معصومه ابتکار به تازگی موضوع اول صفحه نخست یک روزنامه و سایت‌های خبری همسو و همفکر با آن روزنامه شده‌اند. این روزنامه و سایت‌های هم‌جبهه آن درحالی موضوع ریزگردها و شکار را محل ابراز دغدغه و نقد به سازمان محیط زیست دانسته‌اند که تنها اندکی پیش منتقدان به رفتار نفرت‌انگیز با سگ‌ها در شیراز را «سگ‌واپس» نامیده‌اند. به عنوان یک روزنامه‌نگار محیط زیست قاعدتا باید از این که معضلات زیست‌محیطی در رسانه‌هایی که همواره از این معضلات چشم‌پوشی و حتی با فعالان و روزنامه‌نگاران این حوزه دشمنی می‌کرده‌اند مطرح می‌شود خشنود باشم اما واقعیت آن است که چیزی در این میانه آزارم می‌دهد.

نخست این که متاسفانه پشت پرده این دغدغه محیط زیستی تازه را دیده‌ام. پیش از انتشار این موج تازه از مطالب محیط زیستی، در چندین گروه مجازی خبرنگاران در شبکه‌های اجتماعی که باید محل بحث و نقد و سوژه‌یابی باشد، شاهد یارکشی‌های برخی از این به اصطلاح روزنامه‌نگاران برای «زدن» ابتکار به عنوان یک اصلاح‌طلب به بهانه ضعف عملکرد در سازمان محیط زیست بوده‌ام و آن قدر در فضای مطبوعاتی ایران حضور داشته‌ام که بدانم انتخاباتی در پیش است.

تردیدی ندارم که این موج تازه زیست محیطی کوچک‌ترین دغدغه‌ای نه برای اقلیم و آب و خاک و هوای این سرزمین دارد و نه حیات وحش ایران را به چیزی می‌شمارد و نه نگران از دست رفتن تنوع زیستی است که اگر ذره‌ای از این دغدغه در جان اینان یافت می‌شد، حجم عظیم مطالب تحقیرآمیز علیه معترضان به بدرفتاری با حیوانات چگونه می‌توانست نوشته و منتشر شود؟

افزون بر این، نویسندگان مطالب موج تازه آن قدر بی‌اطلاع و ناآگاه از مسائل زیست محیطی کشور هستند که در همین نوشته‌ها هم حفظ ظاهر نکرده‌اند. در گزارش‌شان از «مبارزه با کشاورزی به بهانه کم‌آبی» نوشته‌اند و نمی‌دانند که ۹۲ درصد منابع آب کشور را دست بالا ۶ میلیون خانوار روستایی کشور در کام کشاورزی می‌ریزند که تازه مزیت اقتصادی هم ندارد و بهره‌وری آن در شرایط مختلف از۱۱ تا ۳۰ درصد بیشتر نیست، یعنی ۷۰ تا ۹۰ درصد آب را هدر می‌دهند. از سدسازی‌های بی‌رویه به اسم توسعه و کشاورزی یک کلمه هم نگفته‌اند و آنجا که رئیس سازمان محیط زیست یک بار به درستی و شجاعانه واقعیت را پیش روی مردم گذاشته است به نقدش برخاسته‌اند.

من همواره منتقد مقاومت ناکافی ابتکار در برابر پروژه‌های بزرگ مخرب در حوزه منابع آب همچون تونل گلاب ۲ و تونل سبزکوه بوده‌ام اما واقعیت آن است که آنچه همفکران و متولیان و پشتیبانان مالی موج تازه در سال‌های گذشته ساخته‌اند، عامل اصلی وضعیت کنونی و رتبه اول بیابان‌زایی ایران در جهان است و به این ترتیب ریزگردها در این کشور ماندگارند و چه واقعیتی از این عریان‌تر و گفتن چه واقعیتی از این ترسناک‌تر، که مردم باید یاد بگیرند با ریزگردها کنار بیایند همان‌گونه که اسکیموها با سرما و یخ‌های قطبی و صحرانشینان با شن‌های بیابان و مردمان سومالی و چاد با بی‌آبی کنار آمده‌اند؟ آری، دردناک است اما واقعیت همین است که ایرانیان به تاوان ستمی که بر زمین کرده‌اند باید با ریزگردها کنار بیایند.

کوتاه سخن آن که تنها گناه مدافعان حقوق حیوانات در این میانه آن است که به اعلام انزجار از کشتار شنیع سگ‌ها پرداختند و رئیس سازمان محیط زیست در این موضوع خوب عمل کرده است! رئیسی که از بخت بد محیط زیستی‌ها، از جناح مقابل رسانه‌های موج تازه محیط زیستی است. یا کسانی که جان نسل‌ها ایرانی را دستمایه اهداف انتخاباتی و جناحی کرده‌اند با هیچ یک از اصول حرفه‌ای روزنامه‌نگاری و حتی اصول اخلاقی و انسانی آشنا نیستند یا اگر این‌ها روزنامه‌نگار و انسانند، من همان سگ‌واپس هستم.

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

رفتن به بالا