خانه > نوشتار > داستان > Another Requiem

Another Requiem

توضیح: با هک شدن بلاگ اسکای مدتی هست که پسورد بلاگ رسمی ام را ندارم بنابراین کلاً آن را منتقل می کنم به سایت رسمی ام وبلاگ جدید را اینجا بخوانید
اما مطلب تازه بدون ویرایش
پسرک نشسته تکیه داده به دیوار و با خرده سنگ های روی آسفالت بازی می کند. بر می دارد سنگ ها را کنار هم جمع می کند. ریزتر ها را بیشتر نگاه می کند. هر از گاه خودش را بالا می کشد و صدای جابه جا شدن خودش را گوش می کند. آرام آرام کمرش سر می خورد پایین روی دیوار و دوباره نشیمنگاه ش را عقب می دهد و کمرش را بالا. تا صدای اتومبیلی را که از دور هُفّه می کشد می شنود، نگاه ش به سایه ی تیر چراغ برق می افتد که از وسط خیابان رد شده آن طرف. اتومبیل حالا نزدیک شده و تا لحظه ای دیگر سعی خواهد کرد از روی سایه رد شود اما موفق نخواهد شد. پسرک بارها این صحنه را نگاه کرده و در ذهن ش مرور می کند اما هربار اتومبیل به زیر سایه می خزد. به محض این که ماشین به سایه ی تیر می رسد، سایه روی اتومبیل می افتد و اتومبیل آن قدر سریع رد می شود که سایه دوباره می افتد پایین، روی زمین، جای همیشه.
حالا اتومبیل می رسد و صدای بلند ترمز می آید. سایه همان اخرهای ماشین بالا می ماند و نمی افتد پایین. درها با صدای بُرنده ای باز می شوند و دو نفر همزمان از درهای عقبی دو طرف پیاده می شوند. راننده در اتومبیل می ماند، وسط خیابان، زیر سایه ی تیر برق.

۲ نظر

  1. hi dear masoud
    Long time no news.. hope to see u again in net ..
    http://justice4us.blogspot.com
    ghorboone dastet to ke in kareyi biya ye webloge khoshgel am bara man dorost kon 😀
    Nima93

  2. Hi
    i haven`t recived any mail of you .. anyway now i am in london … bythe way i couldn`d add my weblog in your list .. i dont know how can i do it!! have fun and take care babyeeeee

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

رفتن به بالا