چند وقت پیش رضا نامی به اتاق مان آمد که عکاس بود و انصافاً هنرمند و اتفاقاً شعرهای خوبی هم می گفت و حیف که فرصتی نبود تا یادداشت شان کنم. چندتایی از flash هام را که خواند از توانایی های تکنیکی و مفهومی ی کارم گفت و این که کاش کارهای طولانی ترم هم ( مثل بی عرضه ها ) بودند… و وقتی که من نوشتن برای تکنیک را رد کردم و حتا استفاده ی به عمد از تکنیک را در خیلی از شرایط نپذیرفتم خوشحال تر هم شد و تعجب کرد که تکنیک چندانی نمی دانم و ازشان استفاده کرده ام. در نهایت کتابی معرفی کرد که به حق ممنون ش هستم و حقاًً آن را قرآن ادبیات معاصر ایران خواند که گرفته ام و دارم می خوانم و با همین چند ده صفحه ای که خوانده ام جداً خواندن ش را برای ادبیاتی ها و هنری ها پیش نهاد می کنم و حتماً بعد که بیشتر بخوانم ش بیشتر ازش خواهم نوشت. ” ساختار و تاویل متن” بابک احمدی- نشر مرکز
صفا!