دری چوبی که هنوز کلون مردانه و زنانه دارد در میانه دیواری خراب ایستاده است و سالهاست کسی به بازکردن آن نیامده است. کودکی پای دیواری سیاه شده از دود نشسته است و با سرنگی که کمی آن طرفتر پیدا کرده است به تن عروسک خود «آمپول» میزند. درختی که زمانی در حیاط خانهای قدیمی، عصر به عصر آبیاری میشد، ...
متن کامل »