خانه > ۱۳۹۵ > اسفند (برگه 2)

آرشیو ماهانه: اسفند ۱۳۹۵

نگاره: چشم‌انداز پریشان تالاب‌های ایران

نگاره: چشم‌انداز پریشان تالاب‌های ایران

گزارشم در تیتر یک امروز خبرگزاری مهر: وضعیت تالاب‌های کشور در سالی که گذشت؛ چشم‌انداز پریشان تالاب‌های ایران/فرصت نجات را از دست ندهیم خبرگزاری مهر، گروه جامعه- مسعود بُربُر: آبی کم‌عمق، با نیزارهایی که محل لانه‌گذاری پرندگان است و سروصدای یک‌ریز انواع حشرات که با آواز گاه‌گاه پرندگان زینت می‌یابد. در سکوت اگر به تالاب نزدیک شوی، پرنده‌ای بزرگ را ...

متن کامل »

نگاره: خودِ زندگی

نگاره:  خودِ زندگی

برخی لحظه‌ها خود زندگی است، مثل روزمره‌های همیشگی از آینده به گذشته تبدیل نمی‌شود، همیشه اکنون می‌ماند، اکنون زنده و ناب، که در گستره‌ی فراخِ زمان گسترده شده است. Some momentsb are the life itself! Unlike the daily routines that convert future to past, they always remain present, the pure and alive present which is rolled out on the wide ...

متن کامل »

نگاره: من برای تو

نگاره: من برای تو

هر صبح بیدار می‌شوم، به آنچه میان ما رفته و به دیروز و فردا می‌نگرم، کسی اشک‌های مرا نمی‌بیند، پاهایم در زمین بند است و توان رفتن ندارم: من برای تو می‌میرم I wake up every morning looking back to what has happened between us, to yesterday and tomorrowAnd there’s no one here, to hear my tears falling,I am stuck ...

متن کامل »

نگاره: When the sky above was not named,And the earth beneath did not yet bear a name,No destiny was formed.Then their waters were mingled together,And the gods none had been called into being,Right at the middle,in fogهنگام که هنوز آسمان‌های بالای سرمان نامی نداشتندو زمین زیر پایمان هنوز نامی نداشتسرنوشتی مقدر نشده بود و آن‌گاه آب‌های آسمان و زمین در هم آمیختو خدایان در میانه‌ آفریده شدنددر مه…

نگاره:  When the sky above was not named,And the earth beneath did not yet bear a name,No destiny was formed.Then their waters were mingled together,And the gods none had been called into being,Right at the middle,in fogهنگام که هنوز آسمان‌های بالای سرمان نامی نداشتندو زمین زیر پایمان هنوز نامی نداشتسرنوشتی مقدر نشده بود و آن‌گاه آب‌های آسمان و زمین در هم آمیختو خدایان در میانه‌ آفریده شدنددر مه…

متن کامل »

نگاره: آنجاست، به روشنیِ برف: آن که نمی‌بیند پلک‌ها را فروبسته است. برای دلیلی از دست رفته می‌جنگد و در راهی رها شده می‌میرد.لحظه‌ها بر لبه‌ی زمان می‌گذرند. هرچه بیشتر خیره بمانی، تندتر می‌گریزند. چیزهایی هم هستند که‌ همیشه می‌مانند… و این نبرد توست، که تو را گریزی از آن نیست.

نگاره:  آنجاست، به روشنیِ برف: آن که نمی‌بیند پلک‌ها را فروبسته است. برای دلیلی از دست رفته می‌جنگد و در راهی رها شده می‌میرد.لحظه‌ها بر لبه‌ی زمان می‌گذرند. هرچه بیشتر خیره بمانی، تندتر می‌گریزند. چیزهایی هم هستند که‌ همیشه می‌مانند… و این نبرد توست، که تو را گریزی از آن نیست.

متن کامل »

نگاره: باید ایستاد، #ساده و خالی، به تماشای #آب که موج می‌زند، که همینجا بوده، از هزار هزار سال پیش، که آبی و آرام، هزار هزار نگاه خیره، با تماشای او #آرام گرفته، #ساکن شده، در زمان متوقف شده و #جاودانه شده.باید بود، ساکت و ساده و خالی… You must stop, #simple and empty, to watch the #water #waving at the same place for thousands of thousands of years, #calm and #blue at which thousands of thousands of eyes has been #staring getting calm, freezing in time, becoming immortalYou must #exist, #quiet simple and #emptyHttp://telegram.me/masoudborbor

نگاره:  باید ایستاد، #ساده و خالی، به تماشای #آب که موج می‌زند، که همینجا بوده، از هزار هزار سال پیش، که آبی و آرام، هزار هزار نگاه خیره، با تماشای او #آرام گرفته، #ساکن شده، در زمان متوقف شده و #جاودانه شده.باید بود، ساکت و ساده و خالی… You must stop, #simple and empty, to watch the #water #waving at the same place for thousands of thousands of years, #calm and #blue at which thousands of thousands of eyes has been #staring getting calm, freezing in time, becoming immortalYou must #exist, #quiet simple and #emptyHttp://telegram.me/masoudborbor

متن کامل »
رفتن به بالا