خانه > نوشتار > داستان > «تنها داستان»، رمانی از جنس خاطره، زمان و عشق ممنوعه
«تنها داستان»، رمانی از جنس خاطره، زمان و عشق ممنوعه
تنها داستان جولین بارنز مسعود بربر

«تنها داستان»، رمانی از جنس خاطره، زمان و عشق ممنوعه

«تنها داستان» یک داستان عاشقانه است و هر داستان عاشقانه‌ای یک مانع بر سر راه شخصیت‌هایش دارد. مانع عشق «تنها داستان» این است که یک طرف آن «پل» پسری ۱۹ ساله است و طرف دومش «سوزان» زنی ۴۸ ساله که همسری دارد و دو دختر که هر دو از پل بزرگترند. نخستین عشق پل، که تنها داستان زندگی او می‌تواند باشد، و عشقی ویرانگر برای سوزان، که اگرچه پل این داستان را روایت می کند اما شاید در اصل داستان زندگی سوزان را می‌خوانیم.

جولین بارنز در این رمان هم به فرم توجه ویژه دارد. چه در انتخاب ساختار سه پرده‌ای و چه در انتخاب زاویه‌دید روایت هر پرده؛ این بار هم با زمان، خاطره و البته عشق درگیر است. «تنها داستان» یک رمان عاشقانه است و پر از جمله‌های قصار و بدیع درباره عشق اما به هیچ رو به آن دسته از داستان‌های پیش پا افتاده که مبتذل و زرد و عامیانه نامیده می‌شوند تعلق نمی‌یابد. داستانی از عشق که البته با دغدغه‌های همیشگی نویسنده درباره حافظه، زمان، خاطره، فرم و … همراه شده است.

جولین بارنز این بار هم داستانش را سه‌پرده‌ای نوشته است. پرده اول با راوی اول شخص نوشته شده است، پرده دوم با زاویه دید دوم شخص و پرده سوم با زاویه دید سوم شخص. پرده اول شرح نخستین عشق پل است. آشنایی در زمین تنیس. و برای شرح نخستین عشق جوانی پل چه زاویه‌دیدی بهتر از اول شخص؟ سوزان و خانه و خانواده‌اش گویا پناهی برای پل هستند و گام به گام در این عشق ممنوعه و خلاف عرف و عقل پیش می‌روند.

در پرده سوم پل، این بار در مقام مردی سن و سال‌دار، به گذشته می‌نگرد و عشق خود را با همه جملاتی که آدم‌ها این طرف آن طرف درباره عشق نوشته‌اند می‌سنجد. یا شاید آن جملات را با عشق خود. این فاصله گرفتن از عشق گذشته و سرنوشتی که بر آن رفته، به طبیعی‌ترین شکل زاویه‌دید سوم‌شخص را به داستان تحمیل کرده است.

حالا که پرده اول با زاویه‌دید اول شخص و پرده سوم با زاویه‌دید سوم شخص نوشته شده، لابد پرده دوم هم باید دوم شخص نوشته شود! در واقع خود آقای جولین بارنز در گفتگو با The New York Times Book Review چنین می‌گوید؛ اما واقعیت آن است که پرده دوم کتاب به زوال و ویرانی و همه آن چه اختصاص دارد که بر سر سوزان می‌رود (و نه پل، آن‌گونه که خود معتقد است). در این پرده شرح سودایی و ویرانی سوزان را از زاویه دید پل می‌بینیم و روشن است که روایت دوم شخص اگرچه روایت مهجور و دشواری هم هست اما شاید به راستی مناسب‌ترین گزینه برای شرح این پرده باشد.

نکته مهم این که اگر شرح یک عشق ممنوعه و متفاوت به خودی خود برایتان جذاب نباشد و دنبال ادبیات جدی باشید، کتاب به راستی تا حدود صفحه صدم کند و ملال‌آور پیش می‌رود. اما اگر تا اینجای کار دوام آورده باشید درست همینجاست که با اتفاقی بزرگ در داستان رو به رو می‌شویم و چرخش‌های داستانی درگیر کننده آغاز می‌شود. اگرچه در کتاب بارها و بارها به جملات تفکر برانگیز بر می‌خورید اما خود ماجرای داستان نیز از نیمه تامل‌برانگیز می‌شود و تا پایان رهایتان نمی‌کند هرچند که اگر خیلی مشتاق خواندن جملات قصار و توصیفی درباره عشق نباشید پرده سوم هم گاه ملال‌آور می‌شود.

در پایان باید از کیفیت مطلوب ترجمه ابراهیم عامل محرابی هم یاد کرد که به جز یکی دو نکته ویرایشی کوچک که مشخص است از چشم مترجم و ویراستار دور مانده به راستی ترجمه‌ای تر و تمیز و بی‌دست‌انداز از متن ارائه کرده است.

در گودریدز

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

رفتن به بالا