خانه > نگاره > نگاره: آنجاست، به روشنیِ برف: آن که نمی‌بیند پلک‌ها را فروبسته است. برای دلیلی از دست رفته می‌جنگد و در راهی رها شده می‌میرد.لحظه‌ها بر لبه‌ی زمان می‌گذرند. هرچه بیشتر خیره بمانی، تندتر می‌گریزند. چیزهایی هم هستند که‌ همیشه می‌مانند… و این نبرد توست، که تو را گریزی از آن نیست.
نگاره:  آنجاست، به روشنیِ برف: آن که نمی‌بیند پلک‌ها را فروبسته است. برای دلیلی از دست رفته می‌جنگد و در راهی رها شده می‌میرد.لحظه‌ها بر لبه‌ی زمان می‌گذرند. هرچه بیشتر خیره بمانی، تندتر می‌گریزند. چیزهایی هم هستند که‌ همیشه می‌مانند… و این نبرد توست، که تو را گریزی از آن نیست.

نگاره: آنجاست، به روشنیِ برف: آن که نمی‌بیند پلک‌ها را فروبسته است. برای دلیلی از دست رفته می‌جنگد و در راهی رها شده می‌میرد.لحظه‌ها بر لبه‌ی زمان می‌گذرند. هرچه بیشتر خیره بمانی، تندتر می‌گریزند. چیزهایی هم هستند که‌ همیشه می‌مانند… و این نبرد توست، که تو را گریزی از آن نیست.

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

رفتن به بالا