خانه > نگاره > نگاره: برف باشد بر سنگ، از تو که بر فراز چکادی ایستاده‌ای تا افق که در ابری سفید گم شده است و این‌ها همه زیر آسمانی آبی، آبی، آبی نقش شده باشد و یادت برود که انگشتانت سِر شده و نفس نداری که ها کنی‌شان و پاهات داخل پوتین‌ها آتش شده‌اند و تو در سکوت، باد، سکوت ایستاده باشی محو تماشای سوز و سکون و آسمان…
نگاره:  برف باشد بر سنگ، از تو که بر فراز چکادی ایستاده‌ای تا افق که در ابری سفید گم شده است و این‌ها همه زیر آسمانی آبی، آبی، آبی نقش شده باشد و یادت برود که انگشتانت سِر شده و نفس نداری که ها کنی‌شان و پاهات داخل پوتین‌ها آتش شده‌اند و تو در سکوت، باد، سکوت ایستاده باشی محو تماشای سوز و سکون و آسمان…

نگاره: برف باشد بر سنگ، از تو که بر فراز چکادی ایستاده‌ای تا افق که در ابری سفید گم شده است و این‌ها همه زیر آسمانی آبی، آبی، آبی نقش شده باشد و یادت برود که انگشتانت سِر شده و نفس نداری که ها کنی‌شان و پاهات داخل پوتین‌ها آتش شده‌اند و تو در سکوت، باد، سکوت ایستاده باشی محو تماشای سوز و سکون و آسمان…

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

رفتن به بالا