مسعود بُربُر-روزنامه قانون: آغاز تابستان سال گذشته بود که درگیری بر سر تقسیم آب کشاورزی در ارومیه کشته بر جای گذاشت. هفته نخست خردادماه همین امسال هم درگیری میان دو کشاورز اهل یکی از روستاهای اطراف ایلام برسر آب، موجب قتل یکی و دستگیری دیگری شد. سرانجام همین پنجشنبه گذشته درگیری دستهجمعی در شهرستان شیروان استان خراسان شمالی بر سر آب دادن به گوسفندان با قتل یک مرد جوان و بازداشت ۳۰ نفر پایان یافت.
بر هیچکس پوشیده نیست که تغییرات اقلیمی ابعادی بزرگتر از کشور ما داشته و اغلب از مرزهای قارهها نیز فراتر میرود اما واقعیت آن است که دست کم در شرایط فعلی کشورمان برای رفع ابعاد جهانی تغییرات اقلیمی کار خاصی از دستمان بر نمیآید. اگر قرار بر مذاکره با کشورهای همسایه باشد در غرب باید به سراغ عربستان و داعش و اسرائیل (که ننگ بر وجودشان باد) برویم و از آنها بخواهیم در مصرف آب صرفهجویی کنند. در شمال غرب باید با ترکیه و جمهوری آذربایجان (که مسائل مهمتری برای گله از آنها داریم) گفت وگو کنیم و صدالبته در شمال باید به سراغ همسایه بزرگ بالای سرمان ( روسیه)برویم که در طول تاریخ مان هربار یک ساعت چشم بدبینی را به رویش بستهایم مملکت خسارت دیده است. تکلیف افغانستان و پاکستان هم که برای گفت وگو در حل مسائل محیط زیست روشن است و در جنوب هم شیخنشینها به کمین هویت خلیج همیشه فارس نشستهاند و با ساخت جزیره مصنوعی خاک شان را به سوی ما توسعه میدهند.بیگمان در میانه این آشوب بزرگ همین که در کشورمان آن اندازه امنیت هست که ما فرصت کنیم به یاد دغدغههای زیست محیطی بیفتیم مایه شکرگزاری نگارنده و هر شهروند باانصاف ایرانی باید باشد اما جان باختگان بر سر آب را هم فراموش نکنیم.
نتایج یک تحقیق تازه نشان داده است که زمین وارد عصر جدیدی از انقراض گونههای زیستی شده و در این دوره جدید نوع انسان ممکن است یکی از اولین قربانیان باشد. بر اساس این پژوهش جانوران مهرهدار با سرعتی ۱۱۴ برابر دوران عادی در حال انقراض اند. یکی از دانشمندان دستاندرکار این پژوهش هم گفته که گونه خود ما، انسان، ممکن است همان اوایل از میان برود. مطابق یافتههای این پژوهش از سال ۱۹۰۰ تاکنون بیشتر از ۴۰۰ گونه از جانوران مهرهدار منقرض شدهاند که در دوران عادی چنین حجمی از انقراض ظرف ۱۰ هزار سال رخ میدهد و نه ۱۰۰ سال. این پژوهش، تغییرات اقلیمی، آلودگی و جنگلزدایی را از عوامل انقراض سریع گونههای جانوری معرفی کرده است و نکته قابل توجه آنکه ما در همه این حوزهها رکورد داریم. ایران در فرسایش خاک مقام اول جهان، در بیابانزایی مقام دوم جهان، در جنگلزدایی مقام ششم جهان و در تخریب تنوع زیستی مقام سوم جهان را دارد. این یعنی بین همه افراد گونه انسان که احتمالا همان اوایل عصر ششم انقراض از میان میروند، ایرانیان، اگر چوب عصایی از برای معجزه نیابند پیشتاز خواهند بود و تازه بدان شرط که با عصای خویش به فکر شکافتن آبها نباشند. طرفه آنکه رسانهها و به ویژه صدا و سیما هر بار سخن از بحران آب میرود شهروندان را به صرفهجویی فرا میخوانند. از میان آنان که به ابعاد بحران آب پی بردهاند و دست به کار شدهاند هم شماری گفتهاند از محصولاتی که ضروری نیست آغاز کنیم و خرید گل را تحریم کردهاند. شماری دیگر پساب ظرفشویی و حمام و … را جمع میکنند تا برای شستن خودرو آب بیشتر دور نریزند. شماری هم تازه آرام آرام یاد میگیرند که عصر به عصر موزاییکهای داغ حیاط را با شیلنگ آبپاشی نکنند.
فراموش نکنیم که همه اینها کمتر از ۵ درصد آب مصرفی را تشکیل میدهد که صدالبته صرفهجویی در آن مهم است اما سهم اصلی، یعنی بیش از ۹۰ درصد آب مصرفی کشور، در کام کشاورزی و به ویژه باغداری میرود. چاههای عمیق هر روز آبخوانهای زیر سرزمینمان را خالی میکنند تا زمین فرونشیند و تالابها و دریاچهها از زیر زهکش شده و جنگلها و منابع طبیعی خشک شوند و راه بر گرد و غبار باز شود و به چشم خویش ببینیم که مردمانی به خاک گرم نشستهایم و فریادها بلند شود که بیایید پروژههای میلیاردی برای نجات کشور کلید بزنیم: «تونل»، «انتقال آب بین حوضهای» و «سد» و کیست که بداند جلوی ارقام ریالی هر پروژه چندین صفر نشسته است؟
تازه بازخوانی حکایت آن که متولی بخش کشاورزی است از همه خوش تر است. هنوزاهنوز افتخار مسئولان جهاد کشاورزی کشور از جنس «تُن بر هکتار» است غافل از آن که این واحدها از آن اروپایی است که آب دارد و زمین ندارد و ما که آب نداریم باید افتخارمان را با «تُن بر لیتر» و «تُن بر قطره» اندازهگیری کنیم. گوئیا تا دغدغه مسئولان مان در ستاد احیای دریاچه ارومیه هم از جنس همین تن بر هکتارهاست، راه مهار آن ۹۰ درصد مصرف غیر شهروندی هم از خلال همت شهروندان میگذرد: عمری گذشت تا یاد بگیریم که میوه و محصول ایرانی بخریم برای حمایت از تولید ملی (و بگوییم طعم و بوی میوه وطنی بهتر هم هست) و آنک، ناگاه به خود آمدهایم با زمزمه آن شعر پانصد سال پیش عرفی شیرازی که:
زین باغ مجو بهره که هر میوه که چینند
بی آبی ایام مکیده است و قناعی است