مسعود بُربُر، روزنامه قانون- در کشوری زندگی میکنیم که برای خبرنگاران محیط زیست آن آرزو شده که روزی خبری خوش برای مخاطبانشان داشته باشند و بحران آب و خاک و هوا، در آن به جایی رسیده است که عالیترین مقام کشور، مقام معظم رهبری، به صراحت نه تنها ابراز دغدغه میکنند که حکم میدهند حتی نهادهای امنیتی نیز، با ذکر نام، حق تعرض به محیط زیست را ندارند. در همین کشور، وقتی که بنا میشود برنامه ششم توسعه کشور از ۲۰۰ بند به ۸۱ بند برسد آن چه قربانی میشود محیط زیست است و مشخص نیست با وجود دفاع تمام قد و تاریخی مقام معظم رهبری در اسفندماه گذشته، ارائه دهندگان این برنامه چگونه به خود اجازه دادهاند برنامهای را نزد ایشان ببرند که در سراسر آن به محیط زیست که باید در بالاترین اولویت قرار گرفته باشد مطلقا هیچ جایگاهی اختصاص داده نشده است.
آن گونه که محمد درویش، مدیر دفتر آموزش و مشارکتهای اجتماعی سازمان محیطزیست، در روایتی غیر رسمی میگوید مجمع تشخیص مصلحت نظام ابتدا ۲۰۰ بند را پیشنهاد کرده اما گویی به جزئیات زیادی در آنها پرداخته شده و به همین علت آن را خلاصه و در نهایت در ۸۱ بند جمعبندی کرده است. به گفته ایشان در آن ۲۰۰ بند اولیه پیشنهادی، محیطزیست بسیار پررنگ دیده شده بوده اما در فرآیند خلاصه شدن آن به ۸۱ بند، تمام آن چه به عنوان سهم مهم ترین بحران این کشور باقی مانده بند ۶۳ این سیاستها بوده که در نهایت همان یک بند هم از سیاستها حذف شده است.
در واقع جدای از بحرانی که پیش روی جان مردمان و دیگر زیستمندان این سرزمین افقی مخوف را ترسیم کرده است، آن چه به حساب نیامده آن است که توسعه اقتصادی ۸ درصدی و افزایش جمعیت کشور با تکیه بر کدام منابع طبیعی باید انجام پذیرد؟
سرزمینی که به گفته معاون پارلمانی رئیس جمهور آن همه استانهایش (حتی مازندران و گیلان) با بحران بزرگ بیآبی دست و پنجه نرم میکنند و آن گونه که پژوهشهای باستانشناسی اخیرا نشان داده عامل افول تمام تمدنهای مهمش بحران بیآبی بوده است، با تکیه بر کدام منابع آبی میخواهد به گسترش صنایعی همچون پتروشیمی و فولاد بپردازد که از آببرترین صنایع به شمار میروند؟ کشاورزی با راندمان آبیاری ۱۱ درصد در ایران که با مصرف بیش از ۹۵ درصد منابع آبی منجر به فرونشست خاک و زمین در اغلب نقاط کشور شده است برای کدام زمین و آب بیشتر در سر نقشه پرورانده است؟
۱/۸ میلیون هکتار جنگلهای شمال کشور و ۵ میلیون هکتار جنگلهای زاگرس که خدماتی همچون جلوگیری از فرسایش خاک (که ایران رتبه اول جهانی آن را دارد)، جلوگیری از رانش زمین، جلوگیری از وقوع سیل، افزایش میزان نفوذ آب در زمین و در نتیجه پر شدن آبخوانهای زیرزمینی را بر عهده دارند همگی با مشکلات متعدد از جمله جنگلخواری مورد اعتراض مقام معظم رهبری دست و پنجه نرم میکنند و با وجود آن که دولت تصویب کرده است که هرگونه بهرهبرداری از چوب جنگلها مگر در مورد درختان بیمار یا تنههای افتاده ممنوع است اما در روز جنگل و در مسیر بازدید رئیس سازمان محیط زیست از جنگلهای بکر هیرکانی در مازندران، تنههای ستبر و سالم دو سوی جاده افتادهاند.
دهها کمپین مبارزه با خشکسالی راه افتاده و بودجهای حدود ۱۰ برابر تنها سازمان متولی محیط زیست در کشور به احیای یک دریاچه اختصاص پیدا کرده است. نزاع بر سر آب در استانهای محروم جان برخی را گرفته و تعرض به حریم رودخانهها منجر به فاجعه ویرانی خانههایی میشود که ویدیوی آن دست به دست میشود. مسئولان محیط زیست رقم زمینخواری و تعرض به اراضی حفاظت شده را تنها در کوههای شمال تهران بیش از ۶۰۰۰ میلیارد تومان اعلام میکنند و قرار است در کشوری با رشد اقتصادی منفی به رشد اقتصادی ۸ درصدی برسیم و این افق شگفتانگیز و جهادی قرار است بر مبنای برنامهای پیش برود که هیچ نامی از آب و خاک و محیط زیست در آن نرفته است.
«اقتصاد مقاومتی»، «پیشتازی در عرصه علم و فناوری» و «تعالی و مقاومسازی فرهنگی» افقی خواستنی است اما وقتی در میان همه سرفصلهای «اقتصادی»، «فناوری اطلاعات و ارتباطات»، «اجتماعی»، «دفاعی و امنیتی»، «سیاست خارجی»، «حقوقی و قضایی»، «فرهنگی» و «علم، فناوری و نوآوری» نامی از مهمترین بحران و مسئله کشور یعنی محیط زیست نباشد، یادآور مصرعی از قصیده ملکالشعرای بهار خواهد بود که گفته است:
جنگل کبود و کوه کبود و افق کبود…