مسعود بُربُر، روزنامه قانون- یکی در جاده کشته شد، یکی با خوردن طعمه مسموم تلف شد، و دو تا را آدمها به عمد و با قساوت کشتند. آغاز سال ۱۳۹۴ خورشیدی برای طبیعت ایران این گونه رقم خورد: هر پنج روز یک پلنگ. نکته مهم اما این بود که نحوه کشتار این گربه باشکوه ایرانی در ۲۰ روز، به نوعی بود که همه معضلات محیط زیست و حیات وحش ایران را به نمایش گذاشت و به هشداری برای فعالان و نهادهای متولی محیط زیست و حیات وحش کشور بدل شد.
قصه پلنگ و چوپان
نخستین خبر از بردسیر استان کرمان بود. یک دامدار و چوپان همراهش پلنگی را در منطقه آزاد دشت ا… آباد میبینند. با خودرو آن قدر تعقیبش میکنند تا حیوان از نفس بیفتد و توان فرار نداشته باشد، و سرانجام با ضربات چوب و چماق حیوان را از پا در میآورند.
این نخستین باری نیست که دامداران جان پلنگها را میگیرند. پلنگ بر خلاف یوز که در سالهای اخیر هیچ رخدادی مبنی بر حمله آن به دام و انسان گزارش نشده است، از حمله به انسان یا دام او خودداری نمیکند. واقعیت آن است که با تخریب هرچه بیشتر زیستگاهها در اثر ساخت معدن و جاده و شهرک و … و شکار طعمهها به دست شکارچیان مجاز و غیرمجاز برای گوشتخواران طبیعت ایران راهی به جز نزدیک شدن به روستاها نمیماند. چرای بیرویه و غیرمجاز دام در مناطقی که زیستگاه حیاتوحش به شمار میرود نیز عامل دیگری است که حادثههای تلخ اینچنینی را رقم میزند. علیرغم این که تاکید شده است که خسارت ناشی از حمله پلنگ به دام توسط سازمان محیطزیست به خسارت دیدگان پرداخت خواهد شد اما سگهای گله و دامداران هنوز از عوامل اصلی قتل گوشتخواران طبیعت ایرانند. نکته دردناک اتفاق بردسیر اما این بود که پلنگ بیچاره حتی قبل از آن که به سراغ گله دامدار رفته باشد قربانی لذتجویی وحشیانه و غیرانسانی دامدار و چوپان او شد.
قصه پلنگ و جاده
چهار روز پس از مرگ پلنگ بردسیر، عامل دیگر رایج کشتار حیات وحش در ایران خودنمایی کرد. پلنگی که در حوالی جاده کازرون شیراز در استان فارس زندگی میکرد، برای خوردن آب از کوه قبله پایین آمده و به سمت رودخانه شاپور در سوی دیگر جاده راهی شده بود که با ضربه مرگبار خودروی عبوری، تشنه از دنیا رفت. خودروی ضارب هم متواری شده و هیچ اطلاعاتی از آن در دسترس نیست. سال گذشته در همین فصل از سال هم پلنگ مادهای در جاده مرگ گلستان تصادف کرد و مشخص شد که سینهاش شیر داشته و به این ترتیب دو توله شیرخوار احتمالیاش نیز پس از مرگ او تلف شدند. جادهها که هرروز به مناطق امن زیست حیات وحش تعرض میکنند سالانه چندین قربانی میگیرند و با این حال همچنان برخی نمایندگان مجلس برای جلب نظر موکلانشان مُصر به ساخت جاده در پرتترین نقاط کشورند. در جادههای موجود نیز علیرغم وجود معدود تابلوهای محل عبور حیاتوحش، نه دوربین کنترل سرعتی هست و نه جریمهای برای خودروهایی که در محل عبور حیات وحش با سرعت غیرمجاز ترکتازی میکنند و آخرین ساکنان مظلوم طبیعت ایران را به گور میبرند.
قصه پلنگ و طعمه
سومین پلنگ جایی کشته شد که بارها پیش از این هشدار داده شده بود که نظارت هرچند اندک سازمان محیط زیست را میطلبد. در ارتفاعات روستای پشتکوه جلیل در منطقهای بین استان فارس و کهگیلویه و بویر احمد، چوپانانی که مدعی بودند پلنگ در هفتههای گذشته به سراغ گلههایشان آمده است، برای جبران خسارتشان طعمه مسموم بر سر راه پلنگ گذاشتند و اتفاقا تصمیم مرگبارشان موفقیتآمیز هم بود.
قصه پلنگ و تفنگ
پلنگ چهارم که سه، چهار سال داشت در شهرستان ایوان، ارتفاعات «شره زول» و در منطقهای به نام «پلنگ کنا» از پای درآمد. مرگی که این بار از دفعههای قبلی تلختر بود. در هفته نخست پس از تعطیلات نوروزی با همکاری یک نفر از همیاران محیطزیست، یک قطعه عکس از شکار یک قلاده پلنگ و یک فرد ایستاده در کنار لاشه حیوان بهدست آمد که با شناسایی منطقه و فرد مورد نظر، وی دستگیر و به مراجع قضایی تحویل شد. شکارچی این پلنگ که با افتخار با جنازه آن عکس گرفته بود، فرزند یکی از دامداران منطقه بود که بیشتر اوقات سال را در آن منطقه مشغول دامداری هستند. این شکارچی توسط یگان محیط زیست شهرستان ایوان به مراجع قضایی معرفی و با دستور قاضی روانه بازداشتگاه شد اما وی با انکار این موضوع هنوز به شکار این جانور و همدستان خود اعتراف نکرده و درباره سرنوشت لاشه این حیوان نیز سخنی به میان نیاورده است. صدالبته که وقتی میزان نهایی جریمه نقدی برای شکار پلنگ ۵ میلیون تومان باشد، و برخی چهرههای سرشناس تلویزیونی در رسانه ملی و تریبونهای دیگر تمام وقت و تمام قد به تبلیغ شکار و دفاع از شکارچیان بپردازند، قانونی برای دفاع محیطبان از طبیعت منطقه تحت نظرش وجود نداشته باشد مگر قانون اعدام در صورت قتل شکارچیان، هیچ نهادی به خواستهها و قوانین سازمان محیط زیست به عنوان متولی حیات وحش کشور وقعی ننهد، و رسانهها و به ویژه رسانه ملی روز به روز از حجم مطالب و برنامههای زیست محیطی و ترویجی خود بکاهند، انتظار بیش از این نباید داشت.
هشدار به آدمها
مرگ چهار پلنگ در ۲۰ روز آغازین سال ۱۳۹۴ یک پیام تلخ برای فعالان محیط زیست ایران دارد: اگر عزمی ملی برای درک اهمیت محیط زیست و پایبندی به الزامات حفاظت آن شکل نگیرد، همچنان جادهها از حیات وحش قربانی میگیرند، دامداران برای حیات وحش طعمه میگذارند، تخریب زیستگاه پلنگها را به روستاها نزدیکتر میکند و گلولههای شکارچیان مجاز و غیرمجاز جان خواهند گرفت. اما مگر چه اهمیت دارد که پلنگها نباشند؟ پلنگ در رأس هرم غذایی جانداران است. وقتی حال پلنگ خوب نیست یعنی حال طبیعت این سرزمین خوب نیست. یعنی ما آدمها نیز باید چشم به راه طبیعتی خشک و بیبر باشیم، اگر کمی، فقط کمی، برای حفاظت پلنگ دیر بجنبیم.