خانه > ایران زمین > اندر احوالات گردشگری در ایران
اندر احوالات گردشگری در ایران

اندر احوالات گردشگری در ایران

ابوبکر احمد ابن محمد ابن اسحاق بن ابراهیم همدانی معروف به ابن فقیه، در حدود سال ۲۹۰ هجری قمری در البلدان به صعود جماعتی از مردم به قله دماوند در حوالی سال ۲۲۰ قمری اشاره کرده و در آن توصیفی دقیق از قله و زمانی منطقی برای صعود آن را نیز آورده که صحت گفته او را تأیید می کند. این صعود به قله ۵۶۰۹ متری دماوند را شاید بتوان کهن ترین کوهنوردی مستند به عنوان شاخه ای رایج از طبیعت گردی دانست. با این حال گردشگری در ایران ریشه ای دیرینه تر دارد.

مسعود بُربُر، روزنامه جام جم تنها نیم‌نگاهی به تاریخ ایران و روبه‌رویی با واژگانی چون کاروان‌سالار، بلد، کاروانسرا و رباط نشانگرآن است که سفر از دیرباز نه‌تنها در ایران زمین رواج داشته بلکه برخلاف اروپای قرون وسطی و پیش از آن که عملا جابه‌جایی میان شهرها جز در موارد خاص در آن ناممکن بوده است توسط نهادهای اجتماعی ساخته شده و تخصیص یافته برای خدمات مختلف انجام می‌پذیرفته و شکلی پیشرفته و تخصصی حتی در مقایسه با گردشگری امروز داشته است.

ابوبکر احمد ابن محمد ابن اسحاق بن ابراهیم همدانی معروف به ابن فقیه، در حدود سال ۲۹۰ هجری قمری در البلدان به صعود جماعتی از مردم به قله دماوند در حوالی سال ۲۲۰ قمری اشاره کرده و در آن توصیفی دقیق از قله و زمانی منطقی برای صعود آن را نیز آورده که صحت گفته او را تأیید می کند. این صعود به قله ۵۶۰۹ متری دماوند را شاید بتوان کهن ترین کوهنوردی مستند به عنوان شاخه ای رایج از طبیعت گردی دانست. با این حال گردشگری در ایران ریشه ای دیرینه تر دارد. در تمامی دوران باستان شهرها، راه ها و اقامتگاه ها در امپراطوری ایران در حال گسترش بودند و به دلیل وجود امنیت نسبی سفر نیز در بین بازرگانان و اشراف رواج داشت. در قرون اولیه دوران اسلامی به پیروی از دوران پیش از اسلام سعی شد اقامتگاه هایی در ایران تأسیس شود که بسیاری از آنها همچنان بر جا مانده است و از جهانگردان پس از اسلام ایرانی مشخصا می توان از ناصرخسرو قبادیانی یاد کرد.

کاروانسرای صفویایران در دوران صفویه (قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی) و علی الخصوص در دوره شاه عباس اول به عنوان کشوری جذاب نظر بسیاری از جهانگردان اروپایی را به خود جلب کرد. دوره سلطنت شاه عباس اول تا انقراض سلسله صفوی را می توان یکی از مهم ترین ادوار توسعه جهانگردی در ایران به حساب آورد که مهم ترین عامل آن امنیت و توسعه راه های ارتباطی و تأسیسات اقامتی بود.

سال ۱۳۱۴ شمسی برای اولین بار در وزارت داخله(کشور) اداره ای به نام «اداره جلب سیاحان خارجی و تبلیغات» تاسیس شد و انجام امور مربوط به جهانگردی کشور به آن اداره محول شد. سال ۱۳۱۹ شمسی نخستین آژانس جهانگردی ایران در تهران تاسیس شد و سال۴۰ نیز شورای عالی جهانگردی مرکب از ۱۲ نفر از نمایندگان وزارتخانه ها و موسسات دولتی و سه نفر از اشخاص مطلع و کارشناس در امر گردشگری و جهانگردی به موجب تصویب هیأت وزیران وقت تشکیل شد. سال ۱۳۵۷ و پس از پیروزی انقلاب اسلامی وزارت اطلاعات و جهانگردی به وزارت ارشاد ملی و سپس به وزارت ارشاد اسلامی تغییر نام داد و حوزه معاونت جهانگردی این وزارتخانه سرپرستی امور جهانگردی کشور را به عهده گرفت. سال ۱۳۷۶ با ادغام حوزه معاونت سیاحتی و زیارتی و سازمان مراکز ایرانگردی و جهانگردی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان ایرانگردی و جهانگردی به وجود آمد که تا اوایل سال ۱۳۸۳ فعالیت داشت. سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از ادغام دو سازمان ایرانگردی و جهانگردی و سازمان میراث فرهنگی به وجود آمد و بعدها سازمان صنایع دستی نیز به آن اضافه شد که هم اکنون فعالیت خود را ادامه می دهد.

امروز اوضاع گردشگری از چه قرار است؟

می توان گفت در ۲۰ سال گذشته افزایش تعداد آژانس های مسافرتی، شکل گیری هتل های زنجیره ای داخلی، افزایش رغبت شرکت های بزرگ سرمایه گذاری به حوزه گردشگری و هتلداری، ایجاد رشته های دانشگاهی مرتبط با این صنعت در سطوح بالای آکادمیک، توجه به حوزه گردشگری در رسانه ها و بسیاری تحولات دیگر همگی نشان از مهم جلوه کردن این صنعت در اوضاع اقتصادی و اجتماعی ایران دارد، اما گردشگری در ایران پس از این همه فراز و نشیب به راستی به کجا رسیده است؟ برای بررسی این موضوع می توان آمار آژانس های فعال در حوزه گردشگری، آمار مسافران ورودی به کشور و همین طور آمار راهنمایان گردشگری را بررسی کرد.

تعداد آژانس های فعال گردشگری در جدولی که سایت پرتال سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منتشر کرده ۳۳۱۰ آژانس اعلام شده است. به گفته هادی شیرازی، دبیر اتحادیه تورگردانان، اگر آمار چهار میلیون گردشگر ورودی قابل استناد باشد، از این میان فقط ۶۰۰ هزار نفر با تور به کشور آمده اند. از نظر تعداد راهنمایان گردشگری نیز به گفته عباس پیرمرادیان، رئیس هیات مدیره جامعه راهنمایان، در مجموع ۶۲۰۰ نفر راهنمای کارت دار گردشگری داریم، اما از این میان عملا تنها ۵۰۰ نفر را می توان راهنما نامید. محمدحسین یزدانی، رئیس هیات مدیره انجمن صنفی راهنمایان گردشگری نیز با تائید آمار ۶۰۰۰ نفره راهنمایان گردشگری اضافه کرد که حدود ۶۰۰۰ نفر دیگر هم هستند که بدون کارت تور برگزار می کنند.

هرچند که این آمارها برای صنعت گردشگری که باید جایگاهی تراز اول در میان صنایع کشور داشته باشد چندان چشمگیر و مطلوب نیست، اما همین آمارها نیز مورد سؤال است. ناصر گلدوست، دبیر انجمن صنفی دفاتر خدمت هوایی و گردشگری با تصریح این که ۹۰ درصد آمارها بویژه در بخش گردشگری غلط است تأکید کرد که به هیچ عنوان روی این آمارها حسابی باز نکنید. به اعتقاد وی وقتی پایه آمارها غلط باشد اصولا نمی توان براساس اعداد و ارقام سخن گفت و به همین دلیل خود آژانس ها هم برنامه مشخص و پیش بینی درستی ندارند و بسیاری از راهنمایان نیز بدون هماهنگی با آژانس ها خودشان اقدام به برگزاری تور می کنند.

اصلا چه کسی گفته گردشگری خوب است؟

هنگام سبک و سنگین کردن این آمارها فراموش نکنیم که مزیت نسبی گردشگری در ایران دست کم همسنگ صنعت نفت برآورد شده است. اصل مزیت نسبی که اساس تجارت بین المللی است به نوشته های ریکاردو در سال ۱۸۱۷ برمی گردد. براساس این اصل اگر کشوری در تولید یک کالا نسبت به کشور دیگر مزیت نسبی داشته باشد تجارت سودمندی با یکدیگر خواهند داشت که بندرت به صورت نظری، درباره خدمات جهانگردی به کار رفته است. با این حال آمارهای موجود در مناطقی که با برنامه ریزی های درازمدت و صحیح در صنعت گردشگری سرمایه گذاری کرده اند بیانگر رشد نسبی زیاد آن نسبت به صنایع دیگر و ازجمله صنعت نفت است، بنا بر آمار اعلام شده توسط شورای جهانی سفر و جهانگردی (WTTC) در سال ۱۹۹۰ میلادی ۵.۵ درصد تولید ناخالص ملی جهانی را گردشگری به خود اختصاص داده است. قیمت هر بشکه نفت در سال ۱۹۷۸ میلادی، حدود ۴۰ دلار و هزینه یک سفر ۲۱ روزه در پنج کشور پیشرفته در بهترین هتل ها و با شرکت های هواپیمایی درجه یک حدود ۳۰۰۰ دلار بوده، در حالی که با وجود گران شدن های پی درپی و قطعا موقتی قیمت نفت، قیمت یک بشکه نفت همچنان حدود ۴۰ دلار است، و این در حالی است که هزینه سفر با شرایط فوق، هم اکنون ۱۵۰۰۰ دلار است. توجه داشته باشید که هزینه فوق صرفا شامل هزینه ی ایاب و ذهاب و اقامت است و هزینه های متفرقه و چه بسا قابل توجه گردشگر را در بر نمی گیرد. هزینه هایی از قبیل هزینه های گردش های درون شهری، هزینه بلیت موزه ها، سینماها و تئاترها و همچنین وجوهی که صرف خرید سوغات می شود. این را هم در نظر داشته باشیم که هرچه قیمت نفت گران تر شود کشورهای صنعتی بودجه تحقیقات روی انرژی های دیگر را افزایش می دهند. به عبارتی قیمت نفت چه بالا باشد و چه پایین، در هر حالت تولیدکنندگان غیر صنعتی نفت بازندگان اصلی هستند.

علاوه بر مزیت نسبی، سلیقه متفاوت و علاقه دائمی برخی گروه های جهانگرد به تجربه های تازه و خارجی و دگرگونی مستمر در شرایط بین المللی (مانند تغییرات نرخ مبادله ارز) نیز دست به دست هم می دهند تا به سفر و جهانگردی بین المللی، عقلانیت اقتصادی بخشند. با همه اینها مشکلات گردشگری ما کدام است که این صنعت در کشورمان پیشرفت چندانی نداشته است؟

مشکل گردشگری کشور کجاست؟

شاید بتوان ریشه همه مشکلات را در نبود فرهنگ گردشگری چه در سطح مصرف کنندگان، چه در سطح خدمات دهندگان، و چه در سطح مسئولان جستجو کرد. مشکلات صنفی راهنمایان یکی از مسائل مهم تورهای گردشگری است. شغلی که تا پنج سال پیش حتی توسط وزارت کار به عنوان شغل به رسمیت شناخته نمی شد تا امکان بیمه و دریافت رسمی دستمزد داشته باشد، طبیعی است که تا سال ها در آغاز راه باشد، اما به گفته آرش نورآقایی رئیس کانون راهنمایان گردشگری ایران مشکل راهنمایان گردشگری فقط حقوق و بیمه نیست و آنها باید نگاه خود را به حوزه گردشگری وسیع تر کنند.

اصلاح نگاه جامعه به مفهوم گردشگری از مهم ترین اولویت های این صنعت است. نگاهی به گردشگری داخلی موضوع را روشن تر می کند. به لحاظ گردشگری داخلی عمده مردم تصورشان از سفر هنوز پرکردن گاوصندوق و زدن به «جاده» است. واژه ای که فقط برای راه های منتهی به شمال به کار می رود. این در حالی است که بخش بسیار زیادی از مهم ترین نقاط دیدنی ایران در سایر مناطق کشور هستند، اما نه آن گونه که باید به مردم معرفی شده اند و نه آن گونه که باید از آنان که معرفی لازم را انجام داده اند حمایت شده است. در این میان نقش رسانه نگاران حوزه گردشگری بسیار مهم است و دانستن این که هیچ روزنامه داخلی صفحه ثابت و اختصاصی روزانه برای گردشگری ندارد اصلا دوست داشتنی نیست. آموزش های لازم درباره سفر فقط به معرفی جاذبه ها نیز محدود نمی شود. بخشی از این آموزش ها باید به انواع سفر اختصاص یابد. طبیعتگردی، شب مانی در طبیعت، بازدید از سایت های طبیعی و تاریخی، مناطق حفاظت شده و پارک های ملی چقدر در برنامه زندگی ایرانیان جای گرفته است؟ یک مشکل بنیادی بسیاری از تورها در ایران این است که مردم تصور می کنند سفر با تور به معنای سفر گران رفتن است. این در حالی است که اولا تورهای ارزانقیمت امروزه بخش ثابتی از برنامه های راهنمایان گردشگری شده و دیگر آن که اصولا هر سفری بدون کمک برگزارکنندگان تور قطعا با هزینه بیشتر انجام خواهد گرفت چراکه برگزارکنندگان تور هم به دلیل روابط قراردادهایی که با ارائه دهندگان خدمات اقامتی و حمل و نقل دارند و هم به دلیل انجام کار به صورت انبوه از شرایط قیمتی بسیار متفاوتی برخوردارند. با این حال این نکته را نیز باید پذیرفت که هنوز بسیاری از خبرنگاران گردشگری هنگام معرفی جاذبه های ناشناخته کشور دست و دلشان می لرزد: «نکند گزارش تازه من از این مکان زیبا حکم نابودی مرگش باشد؟» و زمانی که طاق پشت بام های چهارصد ساله کاروانسرای قصر بهرام در قلب پارک ملی کویر محل «گرگم به هوا» و حجره هایش محل آتش افروزی از برای کباب باشد و گردشگران بی راهنما و آموزش، صرفا به حق ۱۵۰۰ تومان ورودی که پرداخت کرده اند بتوانند ده ها خودروی شخصی چهارمحورشان را درون کاروانسرا پارک کنند، جای نگرانی نیست؟

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

رفتن به بالا