مسعود بُربُر، ماهنامه ایرانا- «… آیینهای ایرانی مثل نقالی را درنظر بگیرید. یا بازیهای مردمی ما که همه میدانیم چه اندازه تعدادشان زیاد است. یا مثلاً لباس ایرانی شامل انواع پاپوش، تنپوش، کلاه و مانند آن که در هر منطقه با دیگر نقاط متفاوت است. هتلهای ما میتوانند با بازسازی این آیینها به ویژه در نوروز، هم اشتغال ایجاد کنند، هم درآمدزایی کنند و هم در حفظ میراث معنوی ما سهمی داشته باشند. اما وقتی بسیاری از هتلها و مراکز گردشگری ما روی شبکههای اجتماعی و روشهای تبلیغاتی دیگر خودشان آن طور که باید کار نکردهاند، نمیتوان انتظار داشت که دست به چنین ریسکهایی بزنند و نهایتاً برای نوروز هم ممکن است سفره هفتسینشان را مجللتر بگسترانند.»
اینها را احسان کرمی میگوید. راهنمای گردشگری که میان دوستداران میراث فرهنگی و گردشگران به برگزاری آیینهای ایرانی در تورهایش شهرت دارد. کرمی که عضو و دبیر پیشین انجمن فرهنگی ایران زمین (افراز) نیز هست، معتقد است که توسعه گردشگری میتواند با توسعه جشنهای ایرانی همراه باشد. البته این فرایند تا حدی نیز آغاز شده است و برخی هتلها و مراکز گردشگری به این باور رسیدهاند که میشود از این حوزه درآمدزایی کرد. اما به گفته او هنوز این اقدامات هشتاد درصد جنبه تجاری دارد و شاید تنها بیست درصد ممکن است حالت آیینی برنامهها را حفظ کرده باشد: «مثلاً ببینید هتلهایی مثل هتل امیرکبیر اراک که نزدیک تهران هستند با برگزاری آیینها و جشنهای ملی سعی در جلب مخاطب دارند. شاید مطرحترین جشنی که الان در حوزه گردشگری مخاطب پیدا کرده جشن سده باشد. حتی تا پنج سال پیش احتمالاً خیلیها نمیدانستند جشن سده کجا برگزار میشود اما الان همه گردشگران راغبند که دست کم یک بار در یزد یا کرمان در این آیین حضور داشته باشند. این آیینها غیر از جنبه تبلیغ برای مراکز گردشگری میتواند درآمدزا هم باشد. من البته سده را مثال میزنم چون تنها جشنی است که هرساله برگزار میشود و جالب است که اکنون دیگر هتلها هزینه اضافی هم برای آن میگیرند یا دست کم تخفیفهایی که در حالت عادی به تورها میدهند را در این روزها حذف میکنند.»
البته به اعتقاد کرمی این برنامهها آسیبهایی هم دارد از جمله ناراضی بودن کسانی که در اصل این آیینها را به عنوان باورهایشان اجرا میکردهاند. هنگامی که این برنامهها جنبه تجاری صِرف پیدا میکند متأسفانه اقدامی برای مدیریت و ساماندهی بازدیدکنندگان انجام نمیشود و گردشگران حتی ممکن است برای اجرای اصل آیین ایجاد مزاحمت کنند. آن گونه که کرمی میگوید: «دلیلش این است که وقتی دو گروه یا تور کنار هم قرار گیرند هیچکدام حاضر نیست تحت سیطره نظم دیگری قرار گیرد و متولی بالاتری هم برای انتظامات این برنامه و نظمدهی به هر دو تور حاضر وجود ندارد. پس وقتی که برای پاسداشت یک میراث معنوی آن را به یک موضوع گردشگری بدل ساختهایم باید مراقب باشیم تا به کسانی که این جشن برایشان نه یک میراث معنوی بلکه یک باور دینی است آسیب مستقیم وارد نشود. اتفاقاً یک راه خوب هم شاید همین باشد که هتلها وارد کار شوند. چرا که انجام آیین در هتل هم شرایط نظمدهی بهتری را فراهم میکند و هم رنجشی برای کسانی که اصل آیین برایشان ارزشهایی غیر از یک میراث معنوی دیدنی دارد، ایجاد نخواهد کرد.»
او در پاسخ به این پرسش که آیا هتلها هماکنون از ظرفیت آیینهای نوروزی در برنامههای تعطیلات آغاز سالشان بهره میبرند یا نه میگوید: «یک سری هتلها هستند که در طول سال کار مداوم میکنند و به اصطلاح هتلداران یک فصل کار و سه فصل بیکاری نیستند. به ویژه این هتلهای بزرگ میتوانند نقش بزرگی در اجرای آیینهای نوروزی داشته باشند. الان برخی از آنها سفره هفت سین میچینند و سعی میکنند با هرچه مجللتر کردن این سفره کاری کنند که مسافران علاقهمند به گرفتن عکس در کنار آن باشند و به این ترتیب همین سفره نیز جنبه تبلیغاتی برایشان داشته باشد. اما به جز این سفره هفتسین عمدتاً کار خاص دیگری انجام نمیشود. چرا که باید از نظر تجاری توجیه پذیر باشد.»
با این حال غیر از هفت سین چیدن چه برنامههای دیگری میتوان برگزار کرد؟ کرمی در پاسخ به این پرسش سه دسته اقدامات را مفید میداند: «نخست کارهایی شبیه همینها که مثلاً در جشنواره کیش و مانند آن برگزار میشود. یعنی میتوان آیینهای نوروزی محلی همان منطقه را در هتل اجرا کرد. مثل موسیقی محلی یا تا جایی که عرف قانونی و عرف جامعه اجازه دهد اجرای رقصهای محلی و آیینی. فرض بفرمایید در بوشهر آیینهای نوروزی همان منطقه در هتلها اجرا شود. یا زیباترین ساحل ایران را در نظر بگیرید که به نظر من در روستاهای سواحل جنوبی چابهار است که ظرفیتهای بسیاری دارد. از روی نقشه ایران اگر نگاه کنید اینجا دقیقاً میشود دُم شیری که در ایران خوابیده است. این دریا میتواند دو روز بیمانند را در طبیعتی باورنکردنی برای گردشگر فراهم کند. حال اگر به روستاهای آنجا آموزشهای لازم داده شود، همین روستاها که مشکل اقتصادی هم دارند، اگر آموزش ببینند که برای این گردشگر محل خواب و همین طور غذا فراهم کنند درآمدزاییشان از همین جا شروع خواهد شد و همین اولین گام برای معرفی صنایع دستیشان خواهد بود. همین صنایع دستی میتواند بخش دیگر از اقدامات هتلها در نوروز باشد. یعنی به عنوان اقدام دوم هر هتل میتواند نمایشگاهی از صنایع دستی هر منطقه را به مسافران ارائه کند.»
این راهنمای گردشگری در توضیح این مساله اضافه میکند: « در آرمانشهر ذهنی منِ راهنمای گردشگری، گردشگر باید بعد از آموزشهای لازم به هر منطقهای که میرود با آیینهای محلی آنجا هم آشنا شود. حالا این آیینها رقص محلی است، عروسی محلی است، یا هر آیین دیگری. البته این موضوع عملاً اتفاق میافتد. از شالیکاری در شمال بگیرید تا مراسم عروسی مناطق عربزبان جنوب کشور یا عروسی بختیاری. حالا فرض کنید به جای این که گردشگر برود در فضای عمومی همین آیینها را ببیند که ممکن است باعث آسیب یا دست کم ایجاد مزاحمت برای اصل آیین باشد، میتواند در مراکز گردشگری مثل هتلها اتفاق بیافتد. آن وقت است که گردشگر برای ساکنان محلی مایه مزاحمت نیست و شما باور نخواهید کرد که مردم ایران، از عربزبانان ساکن جنوب تا ساکنان خلیج گواتر، یا از ترکمنها و مردم شمال خراسان تا ساکنان آذربایجان چه قدر میهماننوازند.»
کرمی در توضیح این که چرا هنوز رابطه میان ساکنان محلی و گردشگران آنگونه که باید شکل نگرفته است میگوید: « شرط اول این امر آن است که گردشگر نخست باورها و عرف منطقه را بشناسد و بعد هم رعایت کند. ما دو نوع مسافر داریم: یکی که با تور میرود که خب با حضور راهنمای گردشگری احتمالاً از بسیاری از مسائل آگاه خواهد شد و مسائل لازم را هم رعایت خواهد کرد. یک نوع دیگر هم مسافرت با ماشین شخصی است. متأسفانه توسعه گردشگری در کشور ما از آنجا که با توسعه فرهنگ گردشگری همراه نبوده است به آغاز فاجعه زیستمحیطی، فاجعه در آثار باستانی و فاجعه در میراث معنوی بدل شده است. شما اگر راهنمای گردشگری باشید در یک سفر یک ساعته در جاده شاید بیست ماشین ببینید که شیشهاش پایین میآید و زباله میوه یا خوراکیهای سفرش را بیرون میریزد. اما در تور به گردشگر آموزش داده میشود که حتماً یک لیوان همراهش باشد تا از لیوان یک بار مصرف که دشمن اصلی محیط زیست به حساب میآید استفاده نکند.»
دبیر پیشین انجمن فرهنگی ایران زمین در توضیح اقدام سومی که هتلها میتوانند برای حفظ میراث معنوی در برهههایی مثل نوروز انجام دهند میگوید: «خوب است اگر در هتلها پژوهش مختصری درباره همان منطقه و آیینهایش انجام شود و نتیجه را در قالب سیدی یا بروشور به مسافرانشان ارائه کنند. چنین کاری هزینه چندانی ندارد اما وقتی آدم به آدم پخش شود و گردشگر و مسافری که بروشوری را در این هتل دیده و به تماشای آیینی رفته، همان بروشور را برای خانواده و دوستانش ببرد، همین اطلاع رسانی در حد بروشور به یک تبلیغ عالی برای هتل تبدیل میشود. البته این بروشورهایی که سازمان میراث فرهنگی به همه هتلها میدهد مد نظر نیست چرا که کار فرهنگسازی تنها کار سازمان میراث فرهنگی نیست بلکه کار متولیان تور و کسانی است که کار اجرایی گردشگری میکنند. اما اینها متأسفانه اغلب از مصالح مالیشان به راحتی چشم پوشی نمیکنند.»
به این ترتیب این گونه که احسان کرمی توضیح میدهد هتلها و مراکز گردشگری میتوانند آیینهای ملی و محلی گوناگون را به صورت نمایشی و در واقع در قالب یک بازسازی مصنوعی جمعآوری و بازسازی و از این راه هم برای برگزارکنندگان این برنامهها اشتغالزایی کنند و هم تبلیغی برای خودشان باشد و چه بسا که از این راه درآمدزایی هم داشته باشند و در نهایت به حفظ این آیینها درحافظه ملی ما هم کمک خواهند کرد. پس چرا تاکنون هتلها چنین نکردهاند؟ به گفته کرمی هتلهای اصلی در نوروز آن قدر پر هستند که زیاد به این مسائل و این گونه ریسکها فکر هم نمیکنند: «تا کاری در آمد مطمئن نداشته باشد مشخص است که حاضر نیستند در این وضعیت اقتصادی دست به ریسک بزنند. در صورتی که میتوان دست کم مثلاً در قسمت سنتی هتل هر شب یک ساعت خاص را به نقالی اختصاص داد. یا اگر فضای باز دارند کارکنانی که در آن فضای باز هستند با تنپوش محلی حاضر باشند و آنجا رقص محلی یا موسیقی سنتی اجرا شود. اینها البته هزینههائی هم دارد که باید بتوان آن را تأمین کرد. احتمالاً متولیان هتلها تصور میکنند که در این صورت شاید تورها اصلاً نتوانند این هزینهها را پرداخت کنند. اما اگر به کمپ کویری متینآباد نگاه کنید الان خودش آیینهای گوناگون ایرانی را برگزار میکند و یک نمونه بسیار موفق گردشگری است؛ چه برای کسی که به عنوان گردشگر حرفهای آمده باشد و چه به عنوان کسی که صرفاً آمده تا از زمانی که آنجا میگذراند لذت ببرد. البته همین هم چهار پنج سال طول کشیده تا الان به درآمد مناسبی رسیده است اما در هر حال سرمایهگذاری بلندمدت همین است. همه هتلهای ما این توانایی را دارند، به ویژه اگر ستارههای ۳ به بالایشان واقعی باشد. حداقل سفره را که میتوانند پهن کنند؟ اگر واقعاً شرایط پهن کردن سفره را هم ندارند میتوانند دست کم آیینهای محلی منطقه خودشان را در قالب پکیج و بروشور اطلاعرسانی کنند. به ویژه در هتلهایی که فضای سنتی دارند، یا هتلهای بزرگ و چهار و پنج ستاره ما، اینها به راحتی دستیافتنی و حتی درآمدزاست. مگر اجرای حافظ خوانی یا نقالی یا نواختن یک ساز سنتی چقدر هزینه دارد؟ اما میدانید همین هزینه اندک چقدر فضای خشک و خوابگاهی یک هتل را میتواند تغییر دهد؟» پرسشی که نیمنگاهی به غروبهای حافظیه در هر یک از روزهای سال، و نه فقط نوروز، پاسخ آن را روشن خواهد کرد.