خانه > همه نوشته‌ها > احمدی نژاد؟ کرّوبی؟ میر حسین موسوی؟ یا مهاب قدس خدا آفرین؟

احمدی نژاد؟ کرّوبی؟ میر حسین موسوی؟ یا مهاب قدس خدا آفرین؟

[singlepic=71,164,204,,right] یکم) دوستانی که من را می شناسند می دانند که هیچوقت از بحث های سیاسی استقبال نکرده ام، چون معتقدم بحث سیاسی را باید آدم های سیاسی متخصص بکنند؛ مثل زمانی که می رفتیم بوفه دانشکده حقوق از آن چایی های تقریباً یک لیتری گنده کوروش می خوردیم و دانشجویان علوم سیاسی با هم صحبت می کردند و چه قدر ریز همه چیز را می شکافتند. موافق و مخالف دور یک میز می نشستند و
ساعت ها بدون این که اهانتی به طرف مقابل بکنند می گفتند و می شنیدند و می گفتند و باز می شنیدند. آخر سر هم دست در گردن هم می انداختند و می رفتند و این صحنه فردا و فردای فردا باز هم تکرار می شد. طبیعتاً غیر عادی است اگردو نفر جرّاح قلب در مورد سیستم ترمز ABS با هم خیلی تخصّصی صحبت کنند. بحث سیاسی کار آدم های سیاسی است.
دوم) هر کدام از ما آجری از بنای عظیم کشوری بزرگ هستیم که اگر در جای درست خود باشیم باعث پیشرفت و اگر در جای نا صحیح قرار گرفته باشیم چوبی در لای چرخ حرکت رو به جلوی بقیه خواهیم بود و این موضوع ربطی به این که چه کسی رئیس جمهور است و چه کسی نماینده مجلس و یا این که رئیس مجلس خبرگان کیست ندارد. آن آقا یا خانم کارمند شهرداری که مجوز ساخت طبقات اضافه بر روی یک بنای فرسوده را صادر می کند و باعث خلق فاجعه می شود کاری ندارد چه کسی در صدر دستگاه اجرایی کشور نشسته و چه کسی نماینده شورای شهر است؛ او کار خود را کرده، می کند و خواهد کرد و این چرخه همچنان ادامه خواهد داشت. اتّفاقاتی که در
لایه های پایینی جامعه ما می افتد مستقل از سیاست های کلّی کشور و همیشه در راستای اهداف و امیال شخصی کسانی است که دو سه روزی بر مسندی نشسته اند و می خواهند از ثانیه ثانیه این دو سه روز خود را و اگر علاقمند باشند نسل های آتی خود را مستفیض سازند و در این پروسه تصمیمی که توسط شخص اوّل اجرایی کشور گرفته می شود اصلاً اهمیت ندارد؛ نباید بی جهت برای این که چه کسی رئیس جمهور می شود حرص خورد. این ته جدولی ها هستند که در انجام هر کاری تصمیم آخر را می گیرند و در شرایط فعلی ما با آن یک رأیی که می دهیم تأثیر خاصّی روی این روند نخواهیم گذاشت  و فقط به یک وظیفه اجتماعی عمل می کنیم.
سوم) تعارفات رایج را کنار می گذارم و به عنوان یکی از نفرات همیشه برتر سمپاد (سازمان ملی پرورش استعداد های درخشان) تبریز، یک فارغ التحصیل دانشکده فنی دانشگاه تهران و کسی که در این مسابقه دانشگاه سازی و اختراع مدرک از یک دانشگاه دولتی (صنعتی سهند تبریز) مدرک فوق لیسانس گرفته، خود را نماینده طیفی از نخبگان و نوابغ کشور معرفی می کنم. بخشی از نخبگان کشور که من نماینده آنها نیستم الان از معتبر ترین دانشگاه های آمریکا تا دور افتاده ترین روستا های استرالیا و کانادا پراکنده اند. سایت Orkut که آخرش هم نفهمیدیم چرا فیلتر شد و به لطف فیلتر شکن ها هنوز هم می توان در آن ردپایی از دوستان قدیمی را پیدا کرد مدّتی است تغییرات جدید دوستان را هنگام Log in کردن عنوان می کند؛ مثلاً فلانی که Single بود Married شد و یا فلان کَس فیلم مورد
علاقه اش را از مارمولک به اخراجی های ۲ تغییر داد و إلی آخر. امّا هر بار که Log in می کنم جزو چند تغییر آخر که عمدتاً تعویض عکس و فیلم مورد علاقه و این طور چیز هاست، یک تغییر ثابت هم هست:
He (She) has changed his (her) country!
و به همین راحتی بخش عظیمی از هم کلاسی ها و هم دانشکده ای ها و هم محلّه ای های من گروه گروه از این کشور میروند. کجا؟ مهم نیست، چون نمی خواهند جای خاصّی بروند؛ فقط می خواهند از این کشور رفته باشند؛ مالزی، سنگاپور، بنگلادش، دَرِ پیت ترین
دانشگاه های ترکیه و خلاصه هر جایی که اینجا نباشد به عنوان یک مقصد انتخاب می شود.
آقایی که قرار است چند هفته دیگر رئیس جمهور بشوی، می دانی چرا آنها به این سرعت و با این کثرت فرار می کنند؟ چون تصمیمات جنابعالی و دیگر مقامات این کشور در خصوص رشد و بالندگی علمی و اقتصادی و امثالهم داخل همان اطاق جلساتتان باقی می ماند. بیرون از آن اطاق، خصوصی سازی یعنی مدیران دولتی کارخانه های دولتی را به طور خصوصی بین خودشان تقسیم  کنند و تا هزار سال دیگر جنس چینی مونتاژ  و سریال های کره ای وارد کنند. برای محقّقین و تحصیل کردگان در این چرخه واردات اجناس چینی و در عوض صدور جمع کثیری از نساء عفیفه به کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، جایی نیست و اگر جلوی این روند گرفته نشود روزهای فعلی شیرین ترین روزهایی است که سپری می کنیم.
چهارم) می رسیم به اینکه چرا من این متن را نوشتم. دوستانی که در سیستم پیمانکاری و نظارت فعّالیّت داشته اند می دانند که حقوق ناظرین بر اساس جدول ابلاغی سازمان برنامه و بودجه سابق پرداخت می شود. براساس مدرک، سابقه کار، محل خدمت و تخصّص های خاصِ ناظر، رقمی از جدول فوق به عنوان حقوق مشخص شده و کارفرما علاوه بر این مبلغ که باید به دست ناظر برسد مبلغی را به شرکت مشاور جهت تأمین سایر هزینه ها پرداخت می نماید؛ امّا بعضی از شرکت های مشاور (مثل شرکت معظّمی که سربرگ آن را در فایل jpg پیوست ملاحظه خواهید کرد) به این رقم قانع نشده و طی قرارداد جداگانه ای که با ناظر می بندند مبلغی بسیار کمتر از رقم واقعی را به او پرداخت کرده و بقیه پول را « هپلی» می کنند. این اشاره را داشته باشید تا بند ۵ را بهتر متوجه شوید.
پنجم) من بیش از سه سال در دستگاه نظارت مقیم سدّ خداآفرین (سدّی خاکی روی رود مرزی ارس در شمال آذربایجان شرقی) مشغول به کار بودم. بهمن ماه سال گذشته یادداشتی در خصوص دریافت ضریبهایی که باید به من تعلّق می گرفت و کارفرما آنها را پرداخت می کرد ولی به دست من نمی رسید (توضیح قضیه را در بند چهارم داده ام) به رئیس مستقیمم (سر ناظر پروژه) دادم. جوابی که به یادداشت من داده شد در فایل ۲.jpg قابل ملاحظه است. به طور خلاصه بر اساس قرارداد بسته شده تحت عنوان کارشناس دفتر فنی، حتّی اگر سرپرستم به من ارجاع کند که امشب باید با من همبستر شوی، من باید اطاعت کنم (گویا در شرح وظایف چنین قید شده است) و درخواست احقاق حقوق از سوی من تعبیر به زیاده خواهی و سوق کارگاه به سوی بی نظمی شده است. مشابه این اتفاق کتباً و شفاهاَ هر روز و هر ساعت در تمام گوشه و کنار این کشور در حال وقوع است و سوال من این است که آیا شخص اول اجرایی مملکت از چنین حوادثی آگاه است؟ و آیا تغییر یا عدم تغییر یک رئیس جمهور می تواند منجر به تغییر روند سرکوب و تحقیر نخبگان کشور شود؟ من یک رأی دارم و آن یک رأی را در صندوق خواهم انداخت، ولی آیا آن یک رأی و تمام «یک رأی» های دیگر تأثیری در بهبود زندگی من و افرادی با شرایط من  خواهند داشت؟
ششم) به خاطر اتّفاقات بعضاً به شدت خنده داری که پس از مکاتبات فوق افتاد من مجبور به تسویه حساب با آن کارگاه شده و به فاصله چند روز پس از خروج از شرکت معظّم مذکور در یک کارگاه خوب در شهر خودم و این بار در سیستم پیمانکاری مشغول به کار شدم. موضوع برای من ختم به خیر شد، امّا سوال من از آقایی که قرار است چند هفته بعد رئیس جمهور این کشور پهناور شود این است که آیا قرار است اتفاقات جدیدی رخ دهد؟ یا همین طور پیش خواهیم رفت و به زودی آخرین استخوانهایمان نیز زیر این فشارها خُرد خواهد شد؟ و آیا اصولاً انتخاب یک رئیس جمهور جدید به معنای ایجاد تغییرات و خلق فضایی جدید است؟ و آیا من مزایای این فضای جدید را حس خواهم کرد؟

از این که دوستانه جواب سوالات من را خواهید داد، متشکرم.

افشین اجلالی
خرداد سال ۱۳۸۸

(تصویر پیوست را بببینید و بخوانید. برای بزرگ تر دیدن تصویر می توانید روی آن کلیک کنید  و سپس گزینه Full Size را انتخاب کنید)

[singlepic=72,297,420,,center]

یک نظر

  1. من نیز در آن پروژه در سیستم پیمانکاری

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

رفتن به بالا